چکیده:
ارتباط زمینی میان ایران و مصر مدتها پیش از دورۀ هخامنشی برقرار بود. در زمینۀ برقراری ارتباط دریایی نیز پیش از دورۀ هخامنشی تلاشهایی توسط فراعنۀ مصر صورت گرفته، ولی به دلایل مختلفی این تلاشها ناکام مانده بود. با فتح مصر توسط کمبوجیه (529-522 ق.م)، در سال 525 ق.م این کشور تحت تابعیت شاهنشاهی هخامنشی درآمد. پس از مرگ کمبوجیه، داریوش اول (522-486 ق.م) با شکستدادن گومات مغ به پادشاهی رسید. داریوش با اطلاع از اقدامات انجام گرفته در زمینۀ حفر آبراهۀ سوئز در دوران قبل، تصمیم گرفت تا این کار بزرگ را به نتیجه برساند. وی با فراهمآوردن مقدمات لازم، کار نیمهتمام فراعنه را دنبال کرد و با جدیت تمام توانست طی مدت 10 سال حفر آبراهۀ سوئز را با موفقیت به انجام برساند. با حفر این آبراهه، دریای مدیترانه، دریای سرخ، خلیج فارس، دریای عمان و اقیانوس هند بههم متصل شدند و ارتباط دریایی میان مصر و ایران و هند برقرار شد. پس از افتتاح آبراهۀ سوئز، روابط بازرگانی بین سه کشور مزبور و همچنین مناطقی که بین آنها قرار داشت، گستردگی بیشتری پیدا کرد و آبراهۀ سوئز محل گذر کالاهای تجاری مناطق مختلف غرب به شرق شد.
The ground connection between Iran and Egypt was established long before the Achaemenid period. Many unsuccessful efforts were also made by Egyptian Pharaohs to establish maritime connections before the Achaemenids. With the conquest of Egypt by Cambyses (529-522 B.C)، in the year 525 B.C، it was under the rule of Achaemenids. After the death of Cambyses، Darius I (522-486 B.C) defeated the Gaumat the Magush and became the King. Being informed of the activitie stook place about the digging of the Suez Canal before him، Darius decided to bring this great work to a conclusion. Providing the necessary requirement he completed the Pharaohs unfinished works and successfully made the Suez Canal being dug during 10 years. The canal made the Mediterranean Sea، the Red Sea، the Persian Gulf، the Oman Sea and the Indian Ocean being connected and established the maritime relations between Iran، Egypt، and India and developed commercial relations between these three countries and all areas were located between them and the Suez Canal was then the main crossing of commercial goods were exchanged between western and eastern regions.
خلاصه ماشینی:
"به محض اینکه اسکولاکس گزارش کار خود را ارائه کرد، داریوش دریافت که از راه دریا میتوان از ایران به مصر سفر کرد و به این فکر افتاد که آبراهۀ سوئز را، که فرعون نخائوی دوم آغاز کرده ، اما بعد نیمه تمام رها کرده بود، به انجام برساند.
تا چندی پیش از این تندیس ها به جز آنچه که هرودوت نقل کرده بود چیزی نمیدانستیم ، تا اینکه در کاوش های فرانسوی ها در شوش در سال ١٩٧٢ م (اوایل دی ١٣٥١ شمسی ) پیکرة سنگی داریوش که بر پای ایستاده و دارای جامۀ باشکوه پارسی است ، به دست آمد که نوشته هایی به خطوط میخی (اکدی، ایلامی و فارسی باستان ) و هیروگلیف داشت (٢٤١ .
از نظر استراتژیک نیز آبراهۀ سوئز مزایای زیادی برای داریوش و شاهنشاهی هخامنشی داشت ؛ یکی اینکه این کار داریوش اثر شگرفی بر رعایای او میگذاشت و خاطرة لشکرکشی ناموفق او علیه سکاها به جنوب روسیه را کم رنگ می کرد (هینتس ، ص ١٨٦) و دیگر اینکه با افتتاح آبراهۀ سوئز نیروهای دریایی ایران می توانستند به راحتی از کرانه های اقیانوس هند و دریای عمان و خلیج فارس به کرانه های دریای مدیترانه و آسیای صغیر برسند و به راحتی تمامی ایالت های شاهنشاهی در این مسیر را زیر نظر داشته باشند و در هنگام شورش ها خود را در نزدیک ترین زمان ممکن به محل وقوع شورش ها برسانند."