چکیده:
پس از افول مدرسه فکری کوفه در اواخر قرن دوم ، میراث علمی این مدرسه به دیگر نقاط امامی نشین انتقال یافت که منطقه مهم خراسان و ماوراءالنهر، یکی از آن مناطق است . در مطالعات معاصر، به طور جامع و مستقل به جریان های فکری این منطقه پرداخته نشده است . در نوشتار پیش رو سعی شده است جریان های حاضر در خراسان و ماوراءالنهر در بازه زمانی غیبت صغرا تا عصر شیخ صدوق ، شناسایی و تا حد امکان ارتباط آن ها با محیط علمی کوفه پی گیری شود. این پژوهش نشان می دهد، برخی از نحله های فکری موجود در خراسان و ماوراءالنهر، مانند جریان کلامی و فقهی هشام بن حکم و یونس بن عبدالرحمن و جریان حدیث محور و نیز جریان متهمان به غلو، ریشه در مدرسه کوفه دارند و این گروه ها پس از مدتی ، از خراسان به مناطق دیگری چون عراق و قم ورود پیدا کردند؛ البته برخی از جریان ها، مانند امامیان اعتزال گرا در این برهه ، جریانی نوظهور در خراسان به شمار می آیند.
خلاصه ماشینی:
"هرچند از ارتباط او با فضل چیزی دانسته نیست ، ولی در طرق روایی ابن تاجر افرادی چون عبیدی و یونس قرار دارند؛ حتی در تمجید هشام و یونس و طعن زراره ، روایاتی را نقل کرده و عیاشی و کشی نیز به اخبار وی توجه نشان داده اند (طوسی ، ١٤٠٤ق ، ١: ١٣٨و٣٥٨؛ ٢: ٥٩٧، ٧٢٥، ٧٨١)؛ با این حال ، نمی توان در باب هم سویی وی با خط کلامی فضل و یونس نظر قاطعی ارائه داد.
ابن جنید اسکافی ، دیگر فقیه عراقی که همراه ابن ابی عقیل به «قدیمین » مشهور است ، در خط فقهی فضل و یونس قرار داشته و مانند آن دو نیز به قیاس متهم شده است (نجاشی ، ١٤٠٧ق : ٣٨٨)، به گونه ای که اصحاب امامیه ـ ظاهرا در عراق ـ تألیفات وی را به سبب این موضوع طرد کردند (طوسی ، ١٤١٧ق : ٢٠٩)، ولی در قرون میانی در مدرسه حله احتمالا به دلیل اجتهادورزی بیشتر فقهای حلی ، مورد توجه قرار گرفت ، تا جایی که علامه حلی درباره کتاب فقهی تهذیب الشیعه لاحکام الشریعه وی می نویسد: «..."