چکیده:
هدف این مقاله ارائه توضیحی چند در مورد علت افت و شکست نوآوریهای سازمانی
است. تعاریف نوعا درباره حول مفاهیم مبهم «مقاومت در مقابل تغییر» یا «ماهیت انسان»، یا
شکستهای «رهبری» میچرخد. هدف من ارائه دلایل بنیادیتری برای چنین شکستهای
یادگیری است که از این واقعیت ناشی میشود که بین خردهفرهنگهای رایج درون هر سازمانی
سه فرهنگ خاص وجود دارد که دو تا از آنها در بیرون سازمان ریشه دارد.
خلاصه ماشینی:
"این وضعیت تا زمانی برقرار است که سازمانها میکوشند یادگیری خلاقانهای داشته باشند و خود را مستمرا بازسازی کنند؛ چرا که تکنولوژی و اوضاع محیطی کاملا در حال تغییر است و این سه نوع فرهنگ در تقابل با یکدیگر قرار میگیرند و ما شاهد عجز و ناکامی، بهرهوری کم و شکست نوآوریها در جهت استمرار بقا و گستردهتر شدن خواهیم بود؛ به عنوان مثال [کارول و پرین، 1995 (25) ] در تحقیقات در مورد روی کارخانجات اتمی دریافتند که اپراتورها در کارخانجات، وابستگیهای درونی و تعاملات بین سیستمها را خیلی خوب درک میکنند.
در برخی از موقعیتها مثل کابین خلبان هواپیما فرهنگهای اپراتوری و مدیریتی، آنطور که توسط تحقیقات بلیک نشان داده شده است، میتواند به طور چشمگیری و به طریقهای غیرکارکردی در تقابل و تضاد با یکدیگر قرار گیرد [بلیک و موتون و مککنزی (26) ] شواهد زیادی وجود دارد که برخی از تصادمهای هوایی به دلیل شکست (قطع) ارتباطات در کابین خلبان به دلیل درگیری و اشتغال ذهنی خلبان با مقامات بالاتر و سلسله مراتب سازمانی بوده است؛ به عنوان مثال در یک تصادف در فاصلهای کوتاه قبل از خارج از کنترل شدن هواپیما، گزارشگر پرواز فاش ساخت که مهندس پرواز برای چندین مرتبه اعلام کرد که بنزین هواپیما در حال تمام شدن است در حالی که خلبان مسئول به عنوان افسر ارشد اجرایی (CEO) به دور زدن ادامه داد و میکوشید تا مسأله چرخها و قسمتهای زیرین هواپیما هنگام فرود را تنظیم کند."