چکیده:
اصولا انقلابها در بستر و موقعیت خاصی حادث میشود. در وقوع و پیشآمدن وضعیت
انقلابی، بیداری، بسیج سیاسی تودهها، تحرک اجتماعی، مشروعیتزدایی از نظم سیاسی
پیشین و طراحی نظم مشروع و مطلوب و استقرار نظام مردمی و انقلابی، ایدئولوژیهای
انقلابی به عنوان موتور حرکت انقلاب عمل کرده است.
انقلاب اسلامی نیز از این قاعده مستثنی نیست و به عنوان تنها انقلاب دینی بین انقلابهای
موجود جهان با بهرهگیری از ایدئولوژی دینی و انقلابی توانست رژیم کهن پاتریمونیالیستی
شاهنشاهی و سلطانیستی پهلوی را درهم بشکند و با طراحی نظمی نوین در منطقه و جهان و
به تعبیر جان. ال. اسپوزیتو، کانون الهام و حرکت برای مسلمانان و سمبل تهدید شوم برای
جهان سلطه و استکبار مطرح شود.
پویندگی و بالندگی انقلاب اسلامی چه در دوران قبل از پیروزی و چه در دوران بعد از
پیروزی بویژه در دوران جنگ تحمیلی و چه در موقعیت کنونی، همه و همه تابعی از نقش
تاریخساز و تحولآفرین ایدئولوژی انقلاب اسلامی است. به منظور درک نقش عمیق و
سرنوشتساز ایدئولوژی انقلاب اسلامی در این مقاله به کارکردهای مختلف ایدئولوژی
مذکور اشاره میشود.
خلاصه ماشینی:
"» (6) انقلاب اسلامی، ایدئولوژی دینی و کارکرد آن پیروزی انقلاب اسلامی به عنوان یکی از مهمترین تحولات سیاسی ـ اجتماعی قرن بیستم و نقش تاریخساز و حرکتآفرین آن بین ملتهای مستضعف و بویژه جهان اسلام توجه بسیاری از اندیشمندان و سیاستمداران و جامعهشناسان را به خود معطوف ساخته است.
در انقلاب اسلامی، امام خمینی(ره) به عنوان ایدئولوگ و نظریهپرداز انقلاب، از یک سو به تبیین، تحلیل و تعلیل واقعیات ناهنجار بر ایران عصر استبداد مدرن پهلوی پرداخت و از این طریق عملکرد وابسته و غیرمردمی آن رژیم برای مردم در مقاطع مختلف تاریخی، آشکار ساخت و از سوی دیگر با تبیین وضعیت و بستر تاریخی صدر اسلام و تطبیق آن با وضعیت و بستر تاریخی عصر خود، آگاهی توده مردم را به اوج خود رساند و رسالت تاریخی آنان در مبارزه با سلسله همبسته استبداد ـ استعمار را آشکار ساخت.
» (42) جمعبندی انقلاب اسلامی به عنوان حلقهای از حلقههای بههم پیوسته قیامها و جنبشهای ضداستبدادی و ضداستعماری تاریخ معاصر ایران، در وضعیتی به وقوع پیوست که از نظر سیاستمداران، جامعهشناسان و اندیشمندان به لحاظ موقعیت عینی و ذهنی هرگز تصور وقوع انقلابی با این عمق و بالندگی نمیرفت؛ به عبارت دیگر نظام سیاسی پاتریمونیالیستی پهلوی با فراهمسازی تمام ابزارهای قدرت بویژه ابزار سرکوب و خشونت، اتکا به قدرتهای بزرگ خارجی و تأسیس دولت تحصیلدار (Rentier Stete) (متکی به درآمدهای کلان نفت)، خود را مافوق طبقات، قانون و سیاست قرار داده بود."