چکیده:
هدف: بررسی وضعیت ساختمان و تجهیزات، روشهای گسترش مجموعه، ساماندهی کتاب، و انواع کتابخانهها در عصر سامانی است. روش/رویکرد پژوهش: روش پژوهش تاریخی است و دادههای آن با استفاده از مرور متون و منابع کتابخانهای گردآوری و تحلیل شده است. یافتهها: کتابخانهها از مهمترین نهادهای فرهنگی در عصر سامانی بهشمار میآیند و به انواع کتابخانههای سلطنتی، عمومی، مدارس، و مساجد تقسیم میشدند. مجموعه آنها بیشتر از طریق وقف، استنساخ، ترجمه، تألیف، و اهدا تأمین میشدند. در این نهادها که مکانی پژوهشی و آموزشی، از طریق تجمع علما و دانشمندان، بهشمار میآمده است میتوان کارکردهای اصلی حرفه کتابداری را مشاهده کرد. نتیجهگیری: با توجه به شکوفایی و عظمت کتابخانههای مختلف، گسترش مداوم مجموعهها، استفاده فراوان از منابع آنها، داشتن مراجعان دانشمند و عالم، و اداره نظامند این کتابخانهها توسط هیئتی متشکل از مدیر، خازن، و کتابدار، اغراق نیست که شرقشناسان با وجود همزمانی این دوران با قرون وسطی در مغرب زمین، آن را "رنسانس فرهنگی" ایران نامیدهاند.
خلاصه ماشینی:
"نتیجه گیری: با توجه به شکوفایی و عظمت کتابخانه های مختلف ، گسترش مداوم مجموعه ها، استفاده فراوان از منابع آنها، داشت مراجعان دانشمند و عال ، و اداره نظامند این کتابخانه ها توسط هیئتی متشکل از مدیر، خازن، و کتابدار، اغراق نیست که شرقشناسان با وجود همزمانی این دوران با قرون وسطی در مغرب زمین ، آن را ''رنسانس فرهنگی''ایراننامیدهاند.
درباره کتابخانه های عصر سامانی ، پژوهش مستقلی انجام نشده است و این مهم ، بخشی از مطالب کتاب ها و مقالات را که به موضوع کتابخانه های ایران پرداخته اند دربرمی گیرد، از جمله صاحب جواهر که (١٣١١) کتابخانه ها را از ابتدا تا زمان حیات خود معرفی کرده است .
از مشهورترین مدارس دارای کتابخانه در قلمرو سامانیان ، مدرسه اسماعیل سامانی (حسینی ،١٣٧٩)، مدرسه ابواسحاق ابراهیم بن محمود قطان نیشابوری (حاکم نیشابوری ، ١٣٧٥)، مدرسه بیهقی (بیهقی ، ١٣٤٨)، مدرسه ابوحفص فقیه و مدرسه دارالسنه (نشاط و حری ، ١٣٨٣ به نقل از رجبی ١٣٨١)، مدرسه صابونی نیشابور (همایونفرخ ، ١٣٤٦)، مدرسه ابن حبان (کسایی ، ١٣٧٤ )، مدرسه شافعیان نیشابور (ابن قاضی شهبه ، ١٩٧٨)، مدرسه طابران توس (محتشم ، ١٣٧٨)، مدرسه خواجه امیرک (رجبی ، ١٣٨١)، مدرسه حسان قرشی (حاکم نیشابوری ، ١٣٧٥)، مدرسه محمد الحمشادی (معروف ، ١٣٧٩) است .
نتیجه گیری مطالعه متون نشان می دهد، هم زمان با قرون وسطی که به زنجیر درآوردن کتاب ها در کتابخانه های مغرب زمین دسترسی به آثار را مشکل و گاه غیرممکن می ساخته است ، می توان در ایران دوره سامانی از عصر شکوفایی فرهنگ و نهادهای فرهنگی سخن گفت و کتابخانه های زنده و پویا را با رفت وآمد بسیار مراجعان خاص این نهادها، یعنی عالمان و دانشمندان مجسم کرد."