چکیده:
ایران به عنوان کشوری در حال انتقال از لحاظ ساخت سنی و سطح توسعه ای، طی دهه های اخیر کاهش باروری سریعی را تجربه کرده است . باروری و فرزندآوری با دو عامل شرایط بیولوژیک و زیستی انسان ، و شرایط اجتماعی در ارتباط است . هدف از انجام این مطالعه شناسایی عوامل اجتماعی مرتبط با گرایش به باروری است . با روش تحقیق پیمایش ، اطلاعات مورد نیاز از ٤٦٠ زن متاهل ٥٠-١٥ ساله شهر تبریز به روش نمونه گیری خوشه ای چند مرحله ای به دست آمده است . نتایج تحقیق بیانگر آن است که میزان گرایش به باروری دربین زنان در حد متوسط به پایین است . تحلیل های دو متغیره و چند متغیره نشان دادند باورهای مذهبی مهم ترین عامل درگرایش به باروری زنان است . به طوریکه باتوجه به یافته - های حاصل از رگرسیون چند متغیره ، باورهای مذهبی با ٢١ درصد بیشترین سهم را در میزان گرایش به باروری زنان دارد و در مجموع ٣٠ درصد گرایش به باروری توسط متغیرهای باورهای مذهبی، فرزند ایده آل ، سرمایه اجتماعی، مدت اقامت در شهر تبریز و پایگاه اجتماعی تبیین میشود. در تحلیل مسیر، متغیر سن زن بیشترین اثر و متغیر پایگاه اجتماعی کمترین اثر را بر میزان گرایش به باروری زنان داشته است . در نهایت میتوان نظریه های بونگارت ، نوتشتاین ، رانگ و بکر، و نیز نظریه های پایگاه اجتماعی، باورهای مذهبی و سرمایه اجتماعی را جهت تبیین رابطه عوامل اجتماعی با میزان گرایش به باروری مناسب دانست
Iran as a transferring country from aging and developing points of view has quick fertility decline in recent years. Fertility relates to human’s biologic and social conditions. The aim of this study is the recognition of social factors related to tendency to fertility. Using survey, data are obtained from 460 married women 15 to 50 years in Tabriz with multi-stage cluster sampling. The results show religious belief is one of the most important factors in women’s tendency to fertility. As shown in the results of multi-stage regression, the major part of tendency to fertility is religious belief (21%) and in total, 30%of tendency to fertility is determined by religious belief, ideal child, social capital, and residence period in Tabriz and social status. The obtained data show that women age has maximum effect on fertility and social status has the minimum effect on it. Finally it can be concluded that Bongart, Noshtein, Rang and Beaker’ s theories and also social status theories , religious beliefs and social capital are appropriate in determining the relationship between social factors and tendency to fertility.
خلاصه ماشینی:
"جدول شماره (3): آمارههای توصیفی متغیرهای تحقیق در سطح سنجش فاصلهای متغیر میانگین انحراف استاندارد حداقل حداکثر ضریب کجی گرایش به باروری 65/55 23/11 20 96 007/0- باورهای مذهبی 44/101 95/13 47 129 895/0 پایگاه اجتماعی 60/11 77/2 6 18 092/0 سرمایه اجتماعی 56/113 77/18 63 181 0180/0- سن زن 16/33 81/7 17 50 329/0 مدت اقامت در شهر تبریز 73/24 72/12 1 50 129/0- سن ازدواج زن 72/21 26/4 13 35 313/0 تعداد فرزند ایدهآل 1/2 14/1 0 7 013/1 تعداد فرزند 50/1 23/1 0 8 366/1 مطابق آزمون ضریب همبستگی پیرسون انجام شده در جدول 4، ملاحظه میشود که بین باورهای مذهبی و میزان گرایش به باروری شدت همبستگی برابر با 465/0=r با سطح معنیداری 000/0=p بین باورهای مذهبی و میزان گرایش به باروری همبستگی بالا و رابطه مستقیم وجود دارد.
جدول شماره (4): آزمون همبستگی بین متغیرهای پیشبین با متغیر ملاک (میزان گرایش به باروری) متغیرهای مستقل گرایش به باروری سطح معناداری باورهای مذهبی 465/0 000/0 پایگاه اجتماعی 231/0- 000/0 سرمایه اجتماعی 300/0 000/0 سن زن 007/0- 889/0 مدت اقامت در شهر تبریز 136/0- 004/0 سن ازدواج 134/0- 004/0 تعداد فرزند ایدهآل 215/0 000/0 تعداد فرزند 062/0 194/0 چنان چه جدول (5) نشان میدهد، با تفاوت43/3 میانگین میزان گرایش به باروری بین افرادی که دوران زندگی خود را قبل از ازدواج در شهر سپری کردند، با افرادی که در روستا سپری کردند از لحاظ آماری رابطه معنیدار وجود دارد.
نتایج رگرسیون چند متغیری نشان داد، از میان متغیرهای موجود در معادله، به ترتیب پنج متغیر باورهای مذهبی، فرزندایدهآل، سرمایه اجتماعی، مدت اقامت در شهر تبریز و پایگاه اجتماعی برای تبیین متغیر ملاک وارد معادله شدند و در مجموع 30 درصد از گرایش به باروری را تبیین کردند و در تحلیل مسیر نیز متغیر سن زن بیشترین اثر و متغیر پایگاه اجتماعی کمترین اثر را بر میزان گرایش به باروری زنان داشته است."