چکیده:
هدف مطالعه حاضر بررسی رابطه هویت قومی وتجانس فرهنگی با ازخود بیگانگی دانشجویان دانشگاه بوده است . به همین منظور ٤٠٠ نفر از دانشجویان دختر و پسر دانشگاه آزاد اسلامی واحد کرمانشاه به روش طبقه ای انتخاب شده اند و مقیاس هویت قومی، مقیاس تجانس فرهنگی و مقیاس از خود بیگانگی را به صورت انفرادی تکمیل نمودند. نتایج همبستگی پیرسون نشان داد که بین هویت قومی، جستجوی هویت قومی و تعلق و تعهد قومی با از خود بیگانگی رابطه منفی و معنیدار وجود دارد. هم چنین نتایج نشان داد که بین تجانس فرهنگی با بیهنجاری و احساس انزوا رابطه منفی و معنیدار وجود دارد. اما بین تجانس فرهنگی و ازخود بیگانگی رابطه معنیدار بدست نیامد. براساس نتایج رگرسیون چند متغیری، هویت قومی به صورت منفی قویترین متغیر برای پیش بینی از خود بیگانگی دانشجویان بوده است (٠٠٥>p). نتایج آزمون T مستقل نشان دادکه بین میانگین هویت قومی و تجانس فرهنگی در دانشجویان دختر و پسر تفاوت معنیدار وجود ندارد. هم چنین نشان داده شد که میانگین بیهنجاری در دانشجویان دختر و میانگین ناتوانی واحساس انزوا دردانشجویان پسربیشتر بوده است . اما بین میانگین ازخود بیگانگی در دانشجویان دختر و پسر تفاوت معنیداری وجود ندارد.
The purpose of this study was to examine the relationship between ethnic identity and cultural congruity and self-alienation in university student. The research method of this study was correlation. In this research 400 female and male students from Azad university of Kermanshah were selected by stratified sampling and complete the ethnic identity, cultural congruity and alienation scales. Results of Pierson correlation indicate that there is a negative correlation between ethnic identity and its dimensions with alienation. Also results show that there is a negative correlation between cultural congruity and normlessness and seclusion; but, there is no meaningful correlation between cultural congruity and alienation (p<0.05). According to regression correlation, ethnic identity has been the highest variable for predicting the alienation in university students. The Results of t-test indicated that the mean of inability and seclusion in male students was higher than female (p<0.05); but there is no meaningful difference between male and female students in alienation and normlessness.
خلاصه ماشینی:
"در توجیه این یافته میتوان گفت از آن جا که فینی(1992: 121) اظهار نموده است که هویت قومی دارای سه عنصر کلیدی خود شناسایی (استفاده از یک برچسب برای خود)، احساس تعلق (که فخر قومی، احساسات در مورد پیشینه خود و احساسات تعلق یا دلبستگی به یک گروه را ارزیابی میکند) و نگرش در جهت گروه خود میباشد، بنابراین دارا بودن احساس هویتقومی بالا میتواند تاثیر عمدهای برخصوصیات روانی اجتماعی افراد از جمله از خود بیگانگی داشته باشد.
با توجه به آنکه در تحقیقات داخلی و خارجی به تفاوت هویت قومی در میان زنان و مردان اشاره نشده است، درتبیین این یافته میتوان گفت چون تجانس فرهنگی به ادراک دانشجویان از سازگاری بین فرهنگ خانوادگی و شخصی آنان با فرهنگ دانشگاه اطلاق میشود و عدم تجانس فرهنگی زمانی اتفاق میافتدکه ارزشها و اعتقادات دانشجویان با ارزشهای دانشگاهی متناقض است(گلوریا وکارپیوس، 1996: 540).
با توجه به آن که احساس بیهنجاری در میان دانشجویان دختر بیشتر از دانشجویان پسر بوده است، میتوان گفت چون بیهنجاری به وضعیت فکر و ذهنی اشاره دارد که در آن فرد تصور میکند تنها رفتارهایی او را به هدف نزدیک میسازند که مورد تایید جامعه نیستند، بنابراین دانشجویان دختر به دلیل قرار گرفتن در محیط دانشگاه ممکن است رفتارهایی مخالف رفتارهای گذشته خود انجام دهند، زیرا جدا شدن از خانواده و تحت تاثیر محیط دانشگاهی و هماهنگی با افراد هم جنس در دانشگاه منجر به وجود رفتارهای جدید و حتی مخالف با جامعه در آنان میشود.
Ethnic Identity, Perceived Social Support, Coping Strategies, University Environment, Cultural Congruity, and Resilience of Latina/o College Students."