چکیده:
چکیده تسریع توسعه اقتصادی، سیاسی و نظامی و نیز افزایش نفوذ و تاثیرگذاری چین در نظامبینالملل، به ویژه در منطقه آسیاپاسیفیک ذهن سیاستمداران و استراتژیستهای امریکایی را به خود مشغول داشته است. ایالات متحده امریکا تاکنون از راهبردها و تاکتیکهای متفاوتی برای کنترل چین و تاثیرگذاری بر این کشور استفاده کرده است. اگرچه ایالات متحده امریکا و چین هر دو از اعضای دائم شورای امنیت هستند و از حق وتو نیز برخوردارند، اما تا دو دهه اخیر با وجود برابری حقوقی و شکلی رای عادی و حق وتو برای این دو کشور و دیگر اعضاء در زمان اتخاذ تصمیم، رای عادی و وتوی ایالات متحده امریکا( به دلیل قدرت برتر این کشور) از نظر ماهوی، از بار ارزشی و اثربخشی بیشتری نسبت به رای و وتوی چین برخوردار بود اما از دو دهه گذشته به خاطر افزایش قدرت سیاسی و اقتصادی چین و افزایش تاثیرگذاری و نفوذ این کشور در منطقه آسیاپاسیفیک و نظامبینالملل، رفتهرفته بار ارزشی آراء ایالات متحده متعادل گشته و نیز به دلیل وجهه مسالمتجوی چین درمقایسه با ایالات متحده در نظام بینالملل، بار ارزشی آراء به سود چین در حال تغییر است. بنابراین در این مقاله تلاش شده است به این مسئله پرداخته شودکه ایالات متحده امریکا برای کاهش تاثیرگذاری و نقشآفرینی چین در نظام بینالملل و کاهش اثربخشی آراء این کشور در فرایند تصمیمگیری در شورای امنیت چه راهبردی را در پیش گرفته است؟ فرضیه ما در این مقاله این است که ایالات متحده امریکا با طرح و حمایت از عضویت دائم دو کشور رقیب چین و حامی خود یعنی، ژاپن و هند در شورای امنیت سازمان ملل درصدد است تا با تعدیل قدرت آراء چین در شورای امنیت و کاهش تاثیر رای این کشور، از اثر بخشی آراء این کشور در فرایند تصمیمگیری در سازمان ملل و تاثیرگذاری و نقشآفرینی آن در منطقه آسیا پاسیفیک و نظام بینالملل جلوگیری کندتسریع توسعه اقتصادی ، سیاسـی و نظـامی و نیـز افـزایش نفـوذ و تأثیرگـذاری چـین در نظـام بین الملل ، به ویژه در منطقه آسیاـپاسیفیک ذهن سیاستمداران و استراتژیست های امریکـایی را به خود مشغول داشته است . ایالات متحده امریکا تاکنون از راهبردهـا و تاکتیـک هـای متفـاوتی برای کنترل چین و تأثیرگذاری بر این کشور استفاده کرده است . اگرچه ایالات متحده امریکـا و با وجود برابری حقوقی و شکلی رأی عادی و حق وتو برای این دو کشور و دیگر اعضاء در زمـان چین هر دو از اعضای دائم شورای امنیت هستند و از حق وتو نیز برخوردارند، اما تا دو دهه اخیر اتخاذ تصمیم ، رأی عادی و وتوی ایالات متحده امریکا( به دلیل قدرت برتر ایـن کشـور) از نظـر ماهوی ، از بار ارزشی و اثربخشی بیشتری نسبت به رأی ووتوی چین برخوردار بود اما از دو دهه ، گذشته به خاطر افزایش قدرت سیاسی و اقتصادی چین و افزایش تأثیرگذاری و نفوذ این کشور ، در منطقه آسیاـپاسیفیک و نظام بین الملل ، رفته رفته بار ارزشی آراء ایالات متحده متعادل گشـته و نیز به دلیل وجهه مسالمت جوی چین درمقایسه با ایالات متحده در نظام بین الملل ، بار ارزشی آراء به سود چین در حال تغییراست . بنابراین در این مقاله تلاش شـده اسـت بـه ایـن مسـئله پرداخته شودکه ایالات متحده امریکا برای کاهش تأثیرگـذاری و نقـش آفرینـی چـین در نظـام بین الملل و کاهش اثربخشی آراء این کشـور در فراینـد تصـمیم گیـری در شـورای امنیـت چـه راهبردی را در پیش گرفته است ؟ فرضیه ما در این مقاله این است که ایالات متحـده امریکـا بـا طرح و حمایت از عضویت دائم دو کشور رقیب چین و حامی خود یعنی ، ژاپن و هند در شـورای امنیت سازمان ملل درصدد است تا با تعدیل قدرت آراء چین در شورای امنیت و کـاهش تـأثیر رأی این کشور، از اثر بخشی آراء این کشور در فرایند تصمیم گیری در سازمان ملل و تأثیرگذاری و نقش آفرینی آن در منطقه آسیا ـپاسیفیک و نظام بین الملل جلوگیری کند.
خلاصه ماشینی:
"از راهبردهایی که کشور چین بـرای افـزایش نفـوذ خـود در نظـام بـین الملـل و بپردازد افزایش تأثیرگذاری در سیاست بین الملل و نیز رقابت با ایالات متحده اتخاذ نموده اسـت ، استفاده از سازمان ملل متحد و آراء و حق وتوی خود در شورای امنیت این سازمان بـوده است .
با این وجود با توجه به مطالب پیش گفته اکنون این سوال مطـرح اسـت کـه ایـالات متحده امریکا برای کاهش تأثیرگذاری و نقش آفرینی چین در نظام بـین الملـل و کـاهش اثربخشی آراء این کشور در فرایند تصمیم گیـری در شـورای امنیـت چـه راهبـردی را در پیش گرفته است ؟ فرضیه مقاله این است که ایالات متحده امریکا بـا طـرح و حمایـت از عضویت دائم دو کشور رقیب چین و حامی خودیعنـی ، ژاپـن و هنـد در شـورای امنیـت سازمان ملل درصدد است تا با تعدیل قدرت آراء چین در شورای امنیـت وکـاهش تـأثیر رأی این کشور، از اثربخشی آراء این کشور در فرآینـد تصـمیم گیـری در سـازمان ملـل و تأثیرگذاری ونقش آفرینی آن در منطقه آسیا ـ پاسیفیک و نظام بین الملل بکاهد.
این کشور با تعدیل نگرش های ایدئولوژیکی در سیاسـت خـارجی ، خـروج از انزوا و گسـترش روابـط بـا منـاطق مختلـف جهـان ، عضـویت در سـازمان هـای جهـانی ، فرامنطقه ای و منطقه ای نظیر سازمان ملل متحد و عضویت دائم در شـورای امنیـت ایـن سازمان ، سازمان تجارت جهانی و سـازمان شـانگهای و اتخـاذ سیاسـت خـارجی فعـال و مسالمت جو، نقش و تأثیرگذاری خود در نظـام جهـانی و سیاسـت بـین الملـل و نیـز در تصمیم سازی و تصمیم گیری در نظام بین الملل را افـزایش داده اسـت ."