چکیده:
باتسلط مسلمانان براندلس ،به مرورآئین وفرهنگ اسـلامیدرمیـان سـاکنان آنجـاگسـترش یافت .با این همه به رغم آن که اندیشه هایمختلف دینیوگرایش هایگوناگون مـذهبی،مجـالیبـرایبـروز و ظهور در اندلس (در دورة اسلامی)به دست آوردند، تشیع درشمارمعدودمذاهبیبـودکـه اساسـافرصـتی برای بیان مبانی اعتقـادی خـودبـه دسـت نیـاوردوبـه سـبب وجـودعـواملی چنـد،راه برگسـترش وتثبیـت اندیشه های شیعی در اندلس بسته شد.اندلس اززمان فتح تاسرنگونی خلافت امویدرقرطبـه ،مـاهیتیامـوی داشت که سیاست های خود را بر مبنای نادیده گرفتن حق اهل بیت استوارساخته بود.درواقـع امویـان تـلاش فراونی برای گسترش مذهب بر اساس دیدگاه هایخودبه عمل آوردندوبـاحمایـت همـه جانبـه ازمـذهب مالکی،مجال هرگونه فعالیت راازدیگرمـذاهب ، خاصـه تشـیع سـلب کردنـد.ایـن موضـوع باعـث شـدتـا فعالیت ها وکوشش های پیروان تشیع دراندلس به گونـه ایآشـکارمحـدودشـده وشـیعیان ازبیـان باورهـاو انجام مراسم مذهبیخودبازمانند. تنهاپس ازبرافتادن امویان بودکه شیعیان فرصتیهرچنـدکوتـاه بـه دسـت آورندو باتاسیس خلافت حمودیتوانستندشمه ایازحضورسیاسـی-فرهنگـیخـودرادرانـدلس نشـان دهند.پرسش اصلی در این پژوهش آن است که : اولا به راسـتیعلـل وعوامـل عـدم گسـترش وناپایـداری تشیع در اندلس چه بود؟ ثانیا سیاست ها و برنامـه هـای حکمرانـان انـدلس خاصـه امویـان چـه تـاثیریدرایـن موضوع داشت ؟ این مقاله برآن اسـت تـابـراسـاس روش تحلیلـیوبـااسـتفاده ازمنـابع ،مآخـذومطالعـات تاریخیبه این دوپرسش پاسخ دهد.
خلاصه ماشینی:
"٤. پشتیبانی امویان از مذهب مالکی و گسترش آن در اندلس ترویج و گسترش مذهب مالکی و تدریس فقه مالکی در سراسر مغرب اسلامی، طرحی بود که توسط امراء و ملوک مغرب انجام گرفت ، آنان با این اقدام بر آن بودند تا از یک سـو جنبش های شیعی را متوقف سازند و از سـوی دیگـر از نفـوذ فقـه حنفـی در آن سـرزمین جلوگیری نمایند، زیرا مذهب حنفی مورد تأییـد و پشـتیبانی عباسـیان بـود و گسـترش آن میتوانست زمینه ساز اقتدار آنان باشد و در حقیقت ، خوش آمد گفتن به فقه مـالکی، یـک انتخاب مغربی؛ است ، خاصه پس از زوال حکومت ادارسه و جانشینان آن ها، خلفای عباسی برای جلوگیری از گسترش فقه و عقائد شیعی و جلوگیری از مذهب حنفی به حمایت از آن بدر، همان ، ص ١١١.
2 مقابله با نفوذ و رواج هرگونه اندیشۀ فلسفی و کلامی در طی بیش از سه سده سیطرة امویان بر اندلس ، این منطقه را در قرنطینۀ کامل به لحاظ دانش فلسفه و کلام قرار داده بود؛ در واقع ، مخالفت با عقل گرایی، طبیعت ثانوی اندیشه در غرب جهان اسلام ، به شمار میآمد؛ به طوری که در چنین فضایی ، محمدبن عبدالله بن مسره قرطبی(٢٧٠ ـ ٣١٩ق )، که از بنیان گذاران و پیشگامان فلسفه در اندلس به شمار میرفت و مبدع یک روش نگارش با معانی نهان کلمات بود و جز مطلعان ،کسی توانایی درک مفاهیم آن ها را نداشت ، از سوی امویان متهم گردید که مأمور است تا در اسپانیا، به وسیلۀ گروه های اخوان ، یـک حزب فاطمی بسازد و به همین سبب در اندلس تحت فشار قرار گرفت و در اثر ستم و اختناق دستگاه اموی، از قرطبه به شمال افریقا فرار کرد."