چکیده:
نوشتار حاضر درصدد بررسی تطبیقی اندیشههای سیاسی دو فقیه برجسته شیعه علامه نائینی و امام خمینی قدّس سره در قالب چارچوب نظریه بحران توماس اسپریگنز میباشد. در این پژوهش بیان شد که عمدهترین وجوه اشتراک نظریات سیاسی ایشان در نوع تفسیر از منشاء قدرت سیاسی، دفاع از کیان اسلامی و اعتقاد به نقش مردم در تحقق نظام سیاسی و اراده مردمی در تحقق آرمانهای الهی و وجوه افتراق نیز در موضوعاتی همچون مبنای مشروعیت، ماهیت حکومت، حوزه تصرف و حاکمیت فقهاء و نوع نگرش حاکم، قابل درک است. ولی تطبیق این دو نظریه با محوریت نظریه بحران اسپریگنز نشان میدهد که این تفاوت دیدگاهها متاثر از بحرانهای عصر آنان بوده است و هرکدام از این اندیشمندان متاثر از شرایط و بحرانهای خاص زمان خویش، درصدد ارائه راهحلی متفاوت برآمدهاند و این امر منجر به تفاوت دیدگاه آنان در نظریه سیاسی شده است.
The present paper intends to have a comparative study of the political thoughts of two outstanding Shiite Faqihs, Allameh Nainie and Imam Khomeini, within the framework of Thomas Spragens Crisis Theory. It is stated in the study that the main common aspects of their political views include the type of interpretation from the source of political power, defending the Islamic territory, believing in the role of public in realization of political system and their will in divine goals realization while differences of their views could be realized in the areas such as the foundation of legitimacy, the nature of government, the area of possession and ruling of Faqihs, and the attitude of the ruler. However, implementing these two views by the basis of Spragens crisis theory shows that the differences between their viewpoints are due to the crises of their period and each one of these scholars has been under the influence of the specific conditions and crises of their own periods in which they attempted to propose a different solution and this has been the reason of differences in their viewpoints.
خلاصه ماشینی:
برخی از اندیشمندان حوزه فقه سیاسی معتقدند که این اختلاف امام خمینی+ و علامه نائینی، ریشه در مبانی فکری و برداشتهای آنها دارد (آملی، 1413: 2 / 336 ـ 335) اما در پژوهش حاضر این فرضیه مورد بررسی قرار میگیرد که موقعیتهای زمانی و مکانی این دو فقیه با توجه به رژیمها و فضای سیاسی حاکم در آن زمان متفاوت بوده است و اندیشههای سیاسی آنها در عین دارا بودن نقاط مشترک، تحتتأثیر همین شرایط شکل گرفته است.
(اسپریگنز، 1370: 61 ـ 60) بنابراین نظریه اسپریگنز این ظرفیت را دارد که دیدگاه علامه نائینی و امام خمینی+ و بحرانهای زمان هر دو فقیه را بررسی کرده و با واکاوی اندیشه آنها، ریشه تفاوت این اندیشهها را در شرایط زمانی جستجو کند.
اما با توجه به اینکه در ارائه طریق از مقتضیات زمان و مکان غافل نبودند، بنابراین نظریات سیاسی این دو فقیه از وجوه اشتراک و افتراق متعددی برخوردار شده است که در ذیل، به آن میپردازیم تا اینکه نقش بحرانها که مورد تأکید اسپریگنز میباشد در اختلاف روش اعمال حاکمیت سیاسی از نظر آنها نمود پیدا کند.
(نائینی، 1361: 140 ـ 82؛ امام خمینی، 1361: 3 / 42) وجوه افتراق نظریات سیاسی علامه نائینی و امام خمینی+ علیرغم وجوه اشتراک فراوان که در اندیشه علامه نائینی و امام خمینی+ وجود داشت، بهنظر میرسد تفاوت مقتضیات معاصر این دو فقیه، آنان را بر آن داشته است که با حفظ چارچوب فکری و مبانی اصیل خود، راهحل متفاوتی برای عبور از بحران ارائه دهند.
اما زمانی که امام خمینی+ ولایت فقیه و جمهوری اسلامی را بهعنوان حکومت مطلوب اسلامی معرفی میکند ایشان نیز همانند علامه نائینی فراتر از زمان خویش استدلال میکرد.