چکیده:
امید به آینده و جاودانگی انسان، از اصول تمام ادیان الهی، نقطه عطف افکار فلسفه
بشر و معنابخش زندگی دردآلود آدمی است. میزان و شدت اعتقاد به سرمدیت و
جاویدبودن، سرنوشت انسان را در تصمیمگیریهای حساس و خطیر در مسیر
زندگی، از آغاز تا پایان عمر رقم میزند. از سوی دیگر، هراندازه تصور
قانعکنندهتری از چگونگی زندگانی جاوید (زنده شدن مجدد) خود داشته باشیم،
طبعا اطمینان قلبی بیشتری پیدا خواهیم کرد. حضرت ابراهیم خلیل علیهالسلام عطش
خویش را در کسب اطلاع از چگونگی رستاخیز آدمیان، با تجربه عینی سیراب کرد،
چرا که تصور و تصویر، ابزار تفکر، اندیشه و زمینهساز جهانبینی آدمی است.
این مقاله کوششی است در تبیین و دستیابی به فرضیهها و نظریه برتر و بهتر در
سیر صعودی آدمیان و زندگانی جهان واپسین آنان. پس از بررسی فرضیههای
احتمالی و نظریههای ارائه شده در ترسیم جاودانگی انسان سرانجام دیدگاه حکیم
متأله صدرالمتألهین به عنوان نظریه برتر مورد اشاره قرار است.
خلاصه ماشینی:
"ز تو هر فعل کاول گشت صادر بدان گردی به بار چند قادر به هر باری اگر نفع است و گر ضر شود در نفس تو چیزی مدخر به عادت حالها با خوی گردد به مدت میوهها خوشبوی گردد همه افعال و اقوال مدخر هویدا گردد اندر روز محشر چو عریان گردد از پیراهن تن شود عیب و هنر یکباره روشن تنت باشد و لیکن بیکدورت که بنماید ازو چون آب صورت همه پیدا شود آنجا ضمایر فرو خوان آیت تبلی السرائر دگرباره به وفق عالم خاص شود اخلاق تو اجسام و اشخاص چنان کز قوت عنصر در اینجا موالید سهگانه گشت پیدا همه اخلاق تو در عالم جان گهی انوارگر و گاه نیران تعین مرتفع گردد ز هستی نماند در نظر بالا و پستی نماند مرگ تن در دار حیوان به یکرنگی برآید قالب و جان بود پا و سر و چشم تو چون دل شود صافی ز ظلمت صورت گل گلشن راز محقق لاهیجی در شرح گلشن راز مینویسد: تمام ملکات خیر و شر از افعال و اقوال که در نفس مدخر و مخزون شده باشد، در یوم الحشر که روز جمع است، متمثل و متشکل به اشکال و صور مناسبه شده، هویدا و ظاهر گردد و از قوت به فعل آید و از مکمن بطون به منصه ظهور جلوهگری کند و چون روح انسانی قطع تعلق از بدن کرد و از لباس تعین جسمانی معرا شد، جمیع ملکات ردیه..."