چکیده:
خسارات جانی و مالی فراوان پدیده سرقت، دولتها را از همان ابتدا به مبارزه با این پدیده وادار کرده است. برای مبارزه اساسی با پدیده سرقت باید با علل آن به مبارزه برخاست؛ نه با معلول. بر این اساس، هدف پژوهش حاضر، ارزیابی اثر توزیع درآمد، تورم و نرخ باسوادی بر میزان سرقت در ایران در فاصله زمانی فصل اول سال 1363 تا فصل چهارم سال 1391 با استفاده از روش همانباشتگی یوهانسن- جوسیلیوس است. نتایج حاصل از پژوهش دلالت بر این دارد که اثرگذاری ضرایب متغیرها بر اساس مبانی نظری مورد انتظار بوده و از نظر آماری نیز معنیدار هستند؛ بهطوریکه هریک از متغیرهای نابرابری درآمدی و نرخ تورم تاثیر مثبت بر میزان سرقت و متغیر نرخ باسوادی تاثیر منفی بر میزان سرقت دارد.
خلاصه ماشینی:
"در تحقیقات قبلی به بررسی اثر عواملی، نظیر: نرخ بیکاری، ساختار جمعیت، شاخص صنعتی شدن و شاخص نابرابری درآمدی و تورم بر انواع سرقت و قتل و به صورت استانی در کشور در قالب روش پنل دیتا و یا روش خودتوضیح با وقفههای گسترده برای ایران پرداخته شده؛ ولی Paolo Lochner & Moretti Fajnzylber در این پژوهش، از روش یوهانسن- جوسیلیوس و با دادههای جدیدتر و بهروزتر و متغیر نرخ باسوادی به همراه تورم و نابرابری درآمدی استفاده شده است.
در رابطه با تأثیر مثبت نابرابری درآمدی بر میزان سرقت میتوان مطابق با مدل بکر (1968) اینگونه بیان کرد که انگیزههای اقتصادی یکی از عوامل مؤثر در ارتکاب جرم بوده؛ به این صورت که چون افراد عقلایی رفتار میکنند و در صدد حداکثر کردن سطح مطلوبیت خود هستند، با مقایسه مطلوبیت مورد انتظار ناشی از جرم و مطلوبیت ناشی از کار قانونی، چنانچه مطلوبیت مورد انتظار جرم بیشتر باشد، آن را به کار قانونی ترجیح خواهند داد و از آنجا که نابرابری درآمدی تفاوت میان منافع ناشی از جرم و درآمدهای قابل حصول ناشی از کار قانونی را اندازهگیری میکند، از اینرو افزایش نابرابری درآمدی باعث افزایش جرم از جمله سرقت خواهد شد."