چکیده:
بسیاری از خاورشناسان با نگاه بروندینی به قرآن کریم و آموزههای آن، بر پیشفرض «غیر وحیانی و غیر الهی بودن قرآن» تأکید کرد و بسیاری از تحقیقات خود را بر یافتن مصدر قرآن و قصص آن متمرکز کردهاند. ایشان قرآن را کتابی بشری تصور کرده، آن را متأثر از سایر کتب آسمانی، بهویژه تورات و انجیل دانسته و قصص آن را برگرفته از کتب مقدس پیشین میدانند. ازجمله دلایل آنان، شباهت قصههای عهدین با قصههای قرآن کریم است. از آنجاکه پاسخ منطقی و مستدل به این شبهات، وحیانی بودن قرآن کریم را به اثبات میرساند، این مقاله برآن است با استناد به شواهد دروندینی ـ محتوای گزارههای تاریخی قرآن و عهدین و تمایز جلوههای هنری در قصههای قرآن با عهدین، و دلایل معتبر بروندینی ـ یافتههای باستانشناسان در تأیید محتوای قصص قرآن و انکار برخی عبارات عهدین، انگاره اقتباس قصههای قرآن از عهدین را مردود اعلام کند.شواهد تاریخی مبنی بر توجیه فقرات ناظر به محبت اناجیل از یکسو، و جنگهای عادلانه از سوی دیگر، جایگاه نظریة محبت به دشمن در میان مسیحیان را در معرض تردید جدی قرار داده است. وجود چنین عقیدهای در ادیان و فرهنگهای کهن، در میان یهودیان و یونانیان، ازجمله مباحثه بین سقراط و اتوفرون در کتاب «محاوره اوتوفرون» افلاطون، نشان از اهمیت آن بهمثابه رامکننده دلهاست. این مقاله به بررسی نظریة محبت به دشمن آگوستین میپردازد که بر این اصل استوار است که خداوند با فرمان به محبت، از ما میطلبد که نگرش باطنی صائب انتخاب و روحی مهرورز داشته باشیم. ازاینرو، این آموزه به تدریج تبلوری مبالغهآمیز پیرامون شخصیت و شریعت مسیح یافته است. این مقاله به روش تحلیلی ـ انتقادی، به بررسی دیدگاه خاستگاه و امکان نظریه آگوستین در باب محبت به دشمن و نقد و بررسی میپردازد.
Through a non-religious approach to the Holy Qur'an and its teachings، many orientalists have highlighted the presupposition of”the non-divine nature of the Qur’an” and carried out a lot of research on finding the origin of the Qur'an and its stories. They regard the Qur'an as a human book influenced by the other holy books especially the Torah and the Bible. They also believe that the Quranic stories are adapted from the previous holy books. Among their reasons is the similarity of stories in the Quran and the Testaments، a logical and well-reasoned answer to these doubts proves the divinity of the Holy Qur’an. By virtue of the religious evidence، the content of the historical propositions of the Qur’an and the Testaments and differentiating the artistic effects of the Quranic stories and those of the testaments، and also the valid non-religious reasons، the archeologists’ findings that confirm the Quranic stories and reject some of the statements of the testament. This paper، seeks to reject and repudiate the supposition that the Quranic stories are adapted from the Testaments.
خلاصه ماشینی:
"بنابراین، هماهنگی قرآن با برنامة انبیای گذشته و کتب آسمانی آنها در مسائل اصلی، اعم از عقاید دینی و ارزشهای اخلاقی و مانند آن، نهتنها دلیل بر اخذ از آن کتب نیست، بلکه دلیل بر این است که این وحی آسمانی، بیتردید از سوی پروردگار جهانیان است: «و ما کان هذا القرءان أن یفتری من دون الله و لکن تصدیق الذی بین یدیه و تفصیل الکتاب لا ریب فیه من رب العالمین» (یونس: 37)؛ و سزاوار نیست که این قرآن، به دروغ، به غیر خدا نسبت داده شود و لیکن مؤید آنچه که پیش از آن است، میباشد و شرح کتاب(های الهی) است، درحالیکه هیچ تردیدی در آن نیست، [و] از طرف پروردگار جهانیان است.
دره حداد پاسخی برای این پرسشها ندارد؛ زیرا اولا، اگر قرار بود پیامبر( قصههایی را که در عهدین آمده، در قرآن جاسازی کند، چرا همة آن قصهها را نیاورده است؟ معیار انتخاب پیامبر( چه بوده است که برخی قصهها را در قرآن آورده، برخی را کنار بگذارد؟ اگر فرض کنیم قرآن کلام خدا نیست، چرا پیامبر( از داستانهای نامعقول و نادرست تورات و کتب حتی یک مورد را در قرآن نیاورده است؟ ثانیا، قصههای قرآنی که نشانی از آنها در عهدین نیست، مانند داستان حضرت صالح، هود و..."