خلاصه ماشینی:
"منحصر به یک گروه و طبقه نیست و لذا دارای ماهیتی سیال است و هرگز نمیتوان آنرا بی اثر و متلاشی کرد و شبکه قدرت را با کودتا و انقلاب تغییر داد.
تحلیل فوکو از قدرت، بیانگر اغواکنندگی بیشتر آن در اندیشه مدرن نسبت به تحلیل سنتی از قدرت است.
فوکو در تحلیل خود به دنبال تبیین این بوده که پشت ظاهر جامعه مدرن، خواست سلطه پنهان است و فرد در جامعه مدرن تحت عنوان حقیقت یا رهایی، تن به سلطه میدهد.
جامعه انسانی همواره بر نظام قدرت استقرار است و لذا تغییر نظام انتقال از یک نظام قدرت به یک نظام قدرت دیگر و از آنجایی که هر قدرت، تعبیر خود را حقیقت میداند، لذا گریز از قدرت به آزادی خیالی بیش نیست.
مفهوم گفتمان در اندیشه فوکو از مفاهیم اساسی است که گفتمانها موضوعات را میسازند و در فرآیند سازندگی مداخله خود را پنهان میکنند.
کوشش فوکو این است که از برتری مفهوم سرکوبگری قدرت، تبارنامهای در تاریخ اندیشه تبیین کند."