خلاصه ماشینی:
"در ابتدا نویسنده نسبت بین علم و دین را چنین بیان میکند، علم و دین بدون اینکه ذاتا با هم متباین باشند، خواه ناخواه به سبب تحول تاریخی هر یک ـ که گویی به نحو مجزا رخ داده ـ نسبت بسیار پیچیدهای با هم پیدا کردهاند، که برای سهولت کار شاید بتوان آنرا به نحوی از نوع عموم و خصوص من وجه دانست: در هر صورت رابطه مستقیم و زبان واحد مشترک میان آن دو به آسانی برقرار نمیشود.
از لحاظ تاریخی باید یادآور شد که فقط در عصر معاصر نیست که راجع به علم و دین بحث میشود و شاید حتی بتوان تصور کرد که بحثهای مشابه (هر چند در چارچوب تقابل میان اسطورهها و عقل) کم و بیش همیشه بوده است."