چکیده:
در میان دیدگاه های فراطبیعت گرا و طبیعت گرا، که معنای زندگی را یا در امری فراتر و متعال از زندگی می یابند یا در درون زندگی، دیدگاه ذن دیدگاهی منحصر به فرد است. چه مطابق دیدگاه ذن زندگی خود به مثابه ی معنای زندگی است. هنگامی که انسان بتواند بی تکلف و آزادانه و طبیعی زندگی کند به غایت و معنای زندگی نائل می گردد. در این سطح است که از هر دوبینی و آشفتگی ذهنی رها گشته و به نجات دست یافته است. انسان در بی کنشی است که می تواند به نجات دست یابد برای اینکه هر فکر، واکنش، تحلیل، پرورش، قصد و آهنگی موجب دوگانه انگاری در امور می شود و انسان را مبتلا به رنج می کند. نگرش ذن با وجود نکات جالب توجهی که در میان سایر مکاتب دارد در عین حال دارای ابهامات، تناقضات درونی، و مشکلات اخلاقی و اجتماعی خاصی است که پذیرش کامل این دیدگاه را دشوار می نماید. درحالی که ذن به زندگی طبیعی و آزادانه تاکید می کند، در ادیان خداباور معنا به موجودی متعالی باز می گردد که به انسان طرحی برای زیستن و زندگی معنادار ارائه می دهد.
خلاصه ماشینی:
"مؤلفههای اصلی معناداری در ذن را میتوان چنین بیان کرد: الف- در ذن انسان گرفتار رنج و آشفتگی است که از ذهن دوگانه بین و تمییزدهنده او نشأت میگیرد و تنها راه نجات از این رنج، رهایی ذهن از هرگونه تضادبینی است؛ ب- راه رسیدن به رهایی از رنج ناشی از اضداد، طبیعی و بی تکلف زندگی کردن است، چون به قول تیلوپا هر فکر، واکنش، تحلیل، پرورش، قصد و آهنگی موجب دوگانه انگاری در امور میشود و انسان را به رنج مبتلا میکند؛ ج- هنگامی که انسان اینچنین بی تکلف و خودجوش زندگی کند، ذهن او از هر تضادی کنار میرود و به نقطه اشراق یا ساتوری میرسد؛ د-اخلاق در ذن نیز اخلاقی طبیعی است؛ به این ترتیب که هنگامی که انسانها تنها مطابق سرشت طبیعی خود عمل کنند، به نوع خاصی از خوبی و پرهیزکاری یا نیرو، که در تائوییسم ت (te) نامیده میشود، روی آوردهاند.
اما گرچه نقش آزادی و اختیار در تفکر ذن بسیار پر رنگ است و به هیچ طرح و نقشهای از پیش تعیین شده توجه نداشته و تنها به زندگی آزادانه و طبیعی تأکید میکند، با این حال، مشکلاتی در باب نگرش خاص ذن در باب معناداری به لحاظ تناقضات درونی، و راهکارهای عملی وجود دارد که به برخی از آنها می پردازیم: به نظر میرسد تعریفی که آیین ذن از زندگی معنادار ارائه میدهد یا به عبارت دیگر «زیستن برای زیستن» چهارچوب مشخص و راهکارهای علمی و ملموس و مرز مشخصی ندارد."