چکیده:
هدف این پژوهش، بررسی میزان به کارگیری اصول مربوط به محتوا در درس تفکّر و پژوهش پایه ششم به صورت کمّی و کیفی بوده است. نوع پژوهش کاربردی و روش آن از نوع پیمایش و تحلیل محتواست. اطلاعات به صورت کمّی و کیفی (ترکیبی) جمع آوری شد. جامعه آماری بخش کمّی، شامل، مدرسان، مولفان، کارشناسان، معلمّان و دانشآموزان در دو استان اصفهان و چهارمحال و بختیاری بوده است. برای انتخاب نمونه، چون جامعه آماری مدرسان و مولفان محدود بود(44 نفر)، از طریق سرشماری اقدام و از همه آنها نظرسنجی شد. برای بقیه گروهها از روش نمونهگیری تصادفی طبقهای استفاده و به ترتیب، 18، 264 و790 نفر انتخاب شدند. در بخش کیفی، 95 کلاس درس مشاهده و با 180 نفر از کارشناسان، مدرسان و معلّمان به صورت حضوری و نیمه ساختاریافته از طریق ضبط صدا و تکمیل فرم ویژه، مصاحبه هدفمند انجام گرفت. دادهها از طریق پرسشنامه، مصاحبه و مشاهده گردآوری شد. برای تعیین روایی، از انـــواع روایـی محـتوا و سـازه استفاده شد که انــدازه KMO (به منظور بررسی همبستگی درونی گویهها) برای پرسشنامههای معلّمان، دانشآموزان و مشاهدهگران به ترتیب (907/0، 70/0، 740/0) و پایایی پرسشنامهها به روش آلفای کرونباخ به ترتیب 92/0، 76/0، و 720/0 محاسبه شد. طبق نتایج پرسشنامه معلمان، مدرسان و کارشناسان در حدمتوسط به بالا (48/3= و05/0&ge0p)، طبق نتایج مشاهدات متخصصان، در حدّ کم(75/2= و05/0&ge0p) و بر اساس نظر دانشآموزان در حدّ متوسط به بالا (70/3= و05/0&ge0p)، اصول علمی مربوط به محتوا به کارگیری شده است. لذا پیشنهاد میگردد، کتاب تفکر و پژوهش توسط متخصّصان علوم تربیتی و به ویژه برنامهریزان درسی، معلمان صاحبنظر، دانشآموزان و نتایج تحقیقات انجام شده، با توجّه به اصول علمی، علائق فراگیران، شرایط فرهنگی و منطقهای، در نظر گرفتن امکانات و زمان کافی و توجّه به حیطههای سهگانه یادگیری، بازنگری و زمینه اجرا و آموزش موثر آن فراهم گردد.