چکیده:
نظریه«جریان سیال آگاهی» برمبنای ویژگی های پنج گانه ای که جیمز برای فکر انسان برمی شمرد و همچنین تکیه بر جریان مدام تجربه و نقش التفات و گرایشهای ذهن در تشکیل مفاهیم تشکیل شده است. نظریه تشکیل مفاهیم صدرا بر اساس استعداد نفس، افاضه عقل فعال و همچنین خالقیت نفس تشکیل شده و بین ادراک حسی و خیالی و ادراک عقلی تفکیک صورت گرفته است. نظریه جیمز از جهاتی به نظریه «تشکیل مفاهیم» ملاصدرا نزدیک است. ازجمله اینکه هر دو به تغییر و تحول مدام در محسوسات اذعان دارند و در عین این تغییر مداوم، فکر را دارای پیوستگی کامل و تشخص و وحدت می دانند. در عین حال هر دو را میتوان به نحوی منتقد نظریه سنتی تجرید دانست. نقطه افتراق این دو فیلسوف در بحث تشکیل مفاهیم به نوع نگرش آن هابرمی گردد. با اینکه هر دو فیلسوف یک واقعیت را و به نحو مشابهی تفسیر می کنند، ملاصدرا با نگاهی که بیشتر جنبه ی وجود شناسانه دارد وجیمز بانگاهی پدیدارشناسانه به این مساله می پردازند.
خلاصه ماشینی:
"حال اگر بگوییم که قبل از وجود صورت عقلی ابتدا صورت های حسی در خزانه ی نفس جمع می شود و سپس عقل با مشاهده ی آن ها و جدا کردن مشترکات از مختصات مفهوم عقلی را می سازد، اشکال صدرا این است که وقتی هیچ مفهومی وجود ندارد و هیچ ادراک کلی صورت نگرفته نفس انسان چگونه می تواند در مورد وجوه شباهت یا تفاوت این صورت ها ادراکی داشته باشد؟ مقایسه فرع ادراک است و در صورتی که مفهومی برای این صورت ها شکل نگرفته باشد هنوز ادراکی هم وجود ندارد.
اما چرا با اینکه صورت حسی از طریق واهب صور افاضه می شود ما برای ادراک یک صورت حسی باید مقابل آن قرار گرفته و آن را حس کنیم و اساسا این وضع و حالت مخصوص چه تأثیری در ادراک ما دارد؟ ملاصدرا پاسخ می دهد که «قرار گرفتن صورت در ماده ی مخصوص و شرایط و نسبت هایی که هنگام ادراک -اولیه - اتفاق می افتد همه ازجمله معدات هستند» (همان ) می توانیم این سخن صدرا را اینگونه توضیح دهیم که وضع و حالات مخصوص و همچنین ویژگی های نفس همه و همه شرایطی هستند که نفس را مستعد پذیرفتن صورت حسی از جانب واهب صور و مبدا افاضه می کند."