چکیده:
دو ساحتی بودن انسان و دارا بودن دو نشئه جسمانی و روحانی از امور پذیرفته شده نزد ارباب ادیان و فیلسوفان الهی است. فلاسفه مسلمان، با وجود اختلاف در نوع حدوث نفس، درباره اصل «حدوث نفس و عدم تقدم آن بر بدن» اتفاق نظر داشته اند. در این بین ابن سینا و ملاصدرا در نگاشته های خود دلایل متعددی را به نفع «حدوث نفس و عدم تقدم آن بر بدن» ذکر می کنند. از سوی دیگر بی تردید، بسیاری از ادله نقلی، در «حدوث نفس پیش از بدن» ظهور دارند. مقاله حاضر با ارزیابی و بیان اشکال های دلایل ملا صدرا بر این اندیشه، نشان می دهد که تعارض میان عقل و ظاهر نقل، تعارضی ادعایی است و به سبب نبود دلیل عقلی قطعی بر خلاف ظاهر ادله نقلی، دلیل محکمی برای صرف نظر از ظواهر ادله نقلی نداریم.
The dual nature of human existence، and having both physical and spiritual affairs have been accepted by religious scholars and divine philosophers . Most philosophers، especially Muslim philosophers، despite the disagreement on the way of soul creation have agreed About the soul creation itself and lack of its precedence over body .at least we can prove this idea with two arguments from Ebnesina in particular in SHIFA. Molla sadra has brought different arguments in favor of this idea. He accepted some of them and rejected others critics and likely questions. No doubt on the other hand، many evidences prove soul creation before body. This article takes care about the idea of coincidence of soul creation and body on which most Muslim philosophers agree. The author with regard for evaluation of philosophers' arguments who believe the thought and for criticism of their argument shows that the conflict between intellect and appearance of quotation is just a clammed conflict.
خلاصه ماشینی:
مـيتـوان آراي مختلـف انديشـمندان را در بـاب نفـس و چگونگي پيدايش آن به صورت ذيل دسته بندي کرد: (رجوع شود به تصویر صفحه) در اين ميان متکلمان نخستين و بيشتر محدثان اماميه ، بـه پيـروي از بسـياري از ظـواهر متون ديني و ادلۀ نقلي به طرفداري از نظريۀ «پيدايش نفس پيش از بدن » پرداختـه انـد، امـا تقريبا همۀ فلاسفۀ مسلمان ، خلقت نفس قبل از بـدن را محـال دانسـته انـد و بـه نـوعي بـه حدوث نفس ، همراه با بدن يا پس از آن معتقد شده اند.
دلايل عقلي دليل اول ؛ بطلان تکثر و وحدت نفوس مجرد در صورت تعلق به بدن لاحق اين دليل نخستين بار از جانب ابن سينا مطرح شده و توسط ملاصدرا (صدرالدين شـيرازي، ١٣٦٨، ج ٨: ٣٣٤) و بسياري از فلاسفۀ ديگر نيز پذيرفتـه شـده (سـهروردي، ١٣٧٥، ج ٢: ٢٠١؛ فخــر رازي، ١٤١١، ج ٢: ٣٩٠؛ طوســي، ١٤٠٥: ٣٨٣ و ٣٨٤) و بــه ايــن صــورت تقريرشدني است : اگر نفس بخواهد قبل از بدن وجود داشته باشد، بـه حصـر عقلـي، از دو حـال ، خـارج نيست : يکي اينکه در وجود مجرد سابق خود، «واحد» باشد، و ديگر آنکه «کثير» باشـد؛ امـا هر دو حالت ، باطل و نامعقول است و با بطلان تالي، مقدم نيز باطل خواهد بـود؛ در نتيجـه نفس ، وجود مجرد سابق بر بدن ندارد و حادث است .