چکیده:
چکیده از آغاز قرن شانزدهم میلادی، ایران همزمان با استقرار دولت شیعی و حضور قدرتهای نوظهور عیسوی اروپایی در مرزهای جنوبی خود با تجربهای تازه مواجه شد. ورود مسیونرهای مذهبی با حمایت کشورهای متبوع به ایران تسهیل شد؛ به گونهای که میسیونرها طی سدههای بعدی به یکی از مؤثرترین نهادها در ایجاد دگرگونیهای فرهنگی ایران بدل شدند. مبلغان کاتولیک و پروتستان شیوههای متفاوت سیاسی و مذهبی را در ایران به کار گرفتند که همگام با توفیق چشمگیر اروپاییها در فتح سرزمینهای قارة کهن و جدید و گسترش مسیحیت بود. دستیابی به قدرت حاصل از این فضاهای تازه غربیان را به اتخاذ شیوههای تبلیغی تهاجمی در کشورهای مسلمان از جمله ایران ترغیب کرد. ترجمة متون مقدس به زبان فارسی و نگارش کتابهای متعدد علیه متون و باورهای اسلامی برای ایجاد تشکیک در میان عقاید و آموزههای مسلمانان در دورۀ صفویه آغازگر چنین هجوم فرهنگیای محسوب میشود که با گسترش پدیدة شرقشناسی و شدتگیری رقابتهای استعماری در دورة قاجار به اوج خود رسید. بنا بر اهمیت و ضرورت بازخوانی چنین رویکردی و ریشهیابی تاریخی آبشخورهای نفوذ فرهنگی غرب در ایران، تلاش میکنیم، با بررسی متون و آثار کشیشان بهویژه هنری مارتین، کیفیت واکنش علمای شیعه و بازخوانی رسالههای تقابلی و ردیههای آنان را تحلیل کنیم.
خلاصه ماشینی:
مقدمه از دیرباز، هم گام با برگزاری جلسات مناظرة دینی ، نگارش رسائل و کتـاب هـا بـرای تبلیـغ دین ، به ویژه در میان علمای ادیان الهی ، رایج بوده است و در هر کتاب خانه ای می توان چنین آثاری (که از نتایج فضای دیالکتیک دینی اسـت ) را ردگیـری کـرد؛ امـا، در قـرون جدیـد، شرکت ارباب کلیسا در رقابت های استعماری و هم راهی آن ها با اهداف سیاسی و اقتصادی دولت های مسیحی در به چالش کشاندن باورها و عقاید دینـی ملـت هـا جلـوه ای دیگـر از گشایش فضای دیالکتیک دینی محسوب می شود و بیش از همه نقش رهبران مـذهبی را در بازنمایی نفوذ نرم دولت های عیسوی در جوامع اسلامی به نمایش می گـذارد.
به عبارت دیگر، در این زمـان دول اروپـا چـون انگلسـتان عمـال سیاسی خود را فقط در لباس تاجر و سیاح به ایران نفرستاد، بلکه جامة روحانیـت و لبـاس کشیشان نیز پوشش مطلوبی برای عمال آن ها بود (نوایی ، ١٣٦٩: ٢/ ٤٠٩)؛ بنـابراین ، تبلیـغ مذهبی و تغییر کیش مستعمرات نیز یکی از جنبه های استعمار بـه شـمار مـی رفـت و ایـن قسمت بیش تر بر عهدة مبلغان گذارده شده بود؛ از این رو، ایران در قرن نوزدهم به کـانونی برای فعالیت مبلغان کاتولیک و پروتستان ها و انجمن های تبلیغی منسوب به کلیسا ـ دولت های اروپایی تبدیل شد.
٩ نکتة شایان ذکر دیگـر ایـن کـه ایـن واکنش های گسترده و بی نتیجه بودن اقدامات تبلیغی مـارتین در تغییـر دیـن مـردم ایـران به خوبی مبلغان بعدی را (که به ویژه در زمان ناصرالدین شاه به ایران آمده بودنـد) متقاعـد کرده بود که تغییر کیش مردم ممکن نیست ؛ لـذا بـیش تـر در میـان اقلیـت هـای ایـران از یهودی ، مسیحی ، و زرتشتی تبلیغ می کردند.