چکیده:
در این نوشتار سعی شده است تا با استفاده از روش توصیفی- تحلیلی در قالب نظریه نقدی "بینامتنیت" ضمن تبیین و تفسیر روابط بینامتنی رمانهای ثروت اباظه با قرآن کریم بهویژه داستان حضرت موسی(ع)، میزان تأثیر این داستان در رمان «طارق من السماء» مورد تحلیل و بررسی قرار گیرد. نتایج نشان میدهد که نویسنده از بینامتنی پنهان و آشکار استفاده نموده است و رمان خود را به ذکر داستانهای قرآنی بهویژه داستان حضرت موسی(ع)، به شکل نفی جزئی و متوازی آراسته کرده است.
خلاصه ماشینی:
comنویسنده مسئول: جواد رنجبر"/> چکیده در این نوشتار سعی شده است تا با استفاده از روش توصیفی- تحلیلی در قالب نظریه نقدی "بینامتنیت" ضمن تبیین و تفسیر روابط بینامتنی رمانهای ثروت اباظه با قرآن کریم بهویژه داستان حضرت موسی(ع)، میزان تأثیر این داستان در رمان «طارق من السماء» مورد تحلیل و بررسی قرار گیرد.
نتایج نشان میدهد که نویسنده از بینامتنی پنهان و آشکار استفاده نموده است و رمان خود را به ذکر داستانهای قرآنی به¬ویژه داستان حضرت موسی(ع)، به شکل نفی جزئی و متوازی آراسته کرده است.
مقاله حاضر با روش توصیفی- تحلیلی کوشیده تا ارتباط بینامتنی داستان حضرت موسی(ع) به عنوان یکی از مهمترین داستانهای قرآنی در رمان «طارق من السماء» را بررسی کند و از این رو در پی پاسخ به سؤالات زیر است: • شیوه استفاده از روابط بینامتنی رمان با قرآن و شخصیتها و داستانهای قرآنی چگونه است؟ • چرا نویسنده قرآن و داستان حضرت موسی(ع) را متن غایب خود قرار داده است؟ پیشینه پژوهش پژوهشهای فراوانی در زمینه بینامتنیت قرآنی و دینی صورت گرفته است که ذکر آنها در این مجال اندک موجب اسهاب است.
در این قسمت از داستان نویسنده محتوای داستان قرآنی حضرت موسی(ع) را در داستان خود ذکر میکند، بنابراین بینامتنیت از نوع نفی متوازی و امتصاص است؛ بدین شکل که ثروت اباظه با جذب و دگرگونسازی این کلام قرآنی، شعرش را رنگ و بویی قرآنی میدهد.
اما در این داستان سامی از پدرش تقاضا میکند که برادرش را همراه وی بفرستد که بیانگر بینامتنی از نوع نفی متوازی یا امتصاص است.