خلاصه ماشینی:
"ابو العینا به غلام آن مرد گفت:حال ارباب چطور است؟گفت:آن چنان که تو دوست میداری؟گفت:پس چرا صدای شیون نمیشنوم؟ تا بینای بغدادی ابو العینا،ظریف حاظر جواب بغدادی از حاظر جوابان معروف عصر خود بود.
مرد از خود راضی از فرط ناراحتی به انگشت خود روی همان میز گردآلود نوشت:«خر»و اطاق را ترک کرد.
سلطان چون سیر شد گفت:بادمجان سخت مضر چیزی است.
بهار و پای دکتر سنگ ملک الشعرای بهار در یکی از جلسات مجلس شورای ملی،هنگامی که برای سخنرانی به طرف تریبون میرفت پایش به پای دکتر سنگ نمایندهء دیگر مجلس خورد و فی البداهه این بیت شعر را سرود:پای امیر ما همهجا میخورد به سنگ سری است در مجاذیت سنگ و پای لنگ شادمان و هژیر و(هـ)دو چشم سید فخر الدین شادمان در کابینهء هژیر و وزیر پیشه و هنر شده بود و رئیس دفترش مرحوم کلهر بود.
یکبار برای قانع ساختن رئیس دفتر،شخصا پیشنویسی تهیه کرد و به او نشان داد و گفت:ببین این نوع پیشنویس صحیح و بیعیب است."