چکیده:
نظریه حکومت مشروطه، نظریه ای است که در پاسخ به پرسش های تازه ای که به مقتضای عصر
جدید و ضرورت های ناشی از آن برخاسته بود، تکامل پیدا کرد. مهم ترین این پرسش ها ، قلمرو قدرت
حکومت و آزادی مردم، جایگاه مردم در اداره جامعه و قانون گذاری برای آن، نهادهای توزیع و کنت رل
قدرت و... می باشند. این پرسش ها و دغدغه ها، بطور کلی بخش هایی از جامعه ایران عصر قاجار را نیز از
خود متاثر ساختند، که از جمله آن ها، روحانیون (علما) می باشند. روحانیون بطور کلی از فردای انقلاب
مشروطه، به دو دسته کلی تقسیم شدند؛ گروهی تحت عنوان مشروعه خو اه، که به دلیل ناسازگار
دانستن حکومت مشروطه با اسلام، به مخالفت با آن برخاستند، و گروهی تحت عنوان مشروطه خواه، که
حکومت مشروطه را با احکام اسلام سازگار می دانستند و از این رو به حمایت از آن پرداختند، که مهم
ترین شخصیت گروه اخیر، علامه میرزا محمدحسین نائینی است. نائینی را به دلیل تحولی که توانست
در اندیشه سیاسی شیعه بوجود آورد، می توان یک نقطه عطف به حساب آورد. هدف این مقاله، بررسی
چگونگی دفاع نائینی از حکومت مشروطه و چرایی وجوب، ضرورت و مشروعیت این نوع حکومت از
دیدگاه وی است، اما پیش از آن، نگاه مختصری نیز به زمینه ها و شرایط تاریخی شکل گیری انقلاب
مشروطه و همچنین رویارویی فکری علمای مشروعه خواه و علمای مشروطه خواه دارد.
خلاصه ماشینی:
امـا مسـاله اساسیای که مشروطه با خود به همراه آورد آن بود که برای نخستین بار از زمان غیبت بـه ایـن طرف، افکار و اندیشه های تازهای وارد گفتمان سیاسـی جامعـه ایـران شـده بـود کـه روحـانیون نمیتوانستند نسبت به آن بیتفاوت باشند (زیباکلام، ١٣٨٢: ٤١٤-٤١٣).
از این رو نمایندگان به اصرار متممی برای قانون اساسـی نوشـتند که همین متمم عامل اصلی اختلاف میان شاه و مشروطه خواهان از یکسو و چند دستگی میـان شاه و مشروطه خواهان از یکسو و چند دستگی میان علما از سوی دیگر شـد کـه در نهایـت بـا کشانده شدن اختلاف به روزنامه ها، مساجد، سخنرانی های عمومی و صحن مجلس و با بـه تـوپ بسته شدن مجلس با همکاری روسها، اشغال تهـران توسـط مشـروطه خواهـان، و اعـدام شـیخ فضل الله نوری به ظاهر پایان یافت که البته خود شروع دوره جدیدی به نام دوره هرجومرج بـوده است (رهبری، ١٣٨٨: ١٨٧-١٨٦).
(292 اما نکته ای که میبایست به آن توجه داشت این است که ، نائینی نظریه خود را بطور کلی در قالب سلطنت عنوان میکند، نه جمهوری؛ که علت عمده این مسئله را تا حدی میتـوان ناشـی از دو عامل دانست : اول اینکه ، وی به دفاع از مشروطیت و آزادی به طور اعم و انقـلاب مشـروطه به طور اخص میپردازد و رساله وی نیز سـه سـال بعـد از پیـروزی انقـلاب مشـروطه و برقـراری مجلس نوشته شده است و لـذا تخریـب آنچـه کـه پـیش آمـده بـود و بـه هرحـال از رسـمیت و مشروعیت قانونی برخوردار بود را صلاح نمیدانست .