چکیده:
نظام بین الملل بعد از معاهده صلح وستفالیا در سال 1648 م. باعث شکل گیری کشورهای فراوان در
سطح نقشه سیاسی جهان گردید که به نوبه خود باعث افزایش واگرایی در میان این واحدهای سیاسی شد. بااین حال، در دهه های اخیر، زمینه همگرایی دولت-ملت ها به خصوص در سطح همسایگان بیشتر شده و
عقلانیت سیاسی الزام می نماید که از روند واگرایی کاسته و به همگرایی تمای ل پی دا کنند. دو کشور
همسایه ایران و افغانستان دارای زمینه های همگرایی و واگرایی فراوانی می باشند و ماهیت روابط دوجانبه آن ها در هر دوره متاثر از این عوامل بوده است. این مقاله با استفاده از روش اسنادی به گردآوری داده ها پرداخته و با روش توصیفی-تحلیلی آن ها را مورد تجزیه و تحلیل قرار داده است. نتایج این تحقیق نشان می دهد که به دلیل فقدان دولت ملی قوی و پایدار در افغانستان عوامل مختلفی چون قدرت های بزرگ، قومیت، مذهب، ایدئولوژی، آوارگان، مواد مخدر و هیدروپولیتیک مربوط به هیرمند عمدتا نقشی واگرایانه در مناسبات دو کشور بازی نموده اند و حتی قرابتهای زیاد در زمینه زبان فارسی، دین اسلام و
همجواری جغرافیایی و ضرورتهای ژئوپلیتیکی نتوانسته موجبات همگرایی میان آنان را فراهم کند. با
وجود این، دولت ملت ساز ی بین المللی افغانستان پس از 11 سپتامبر 2001 علی رغم ایجاد
پارادوکس هایی برای حاکمیت و امنیت ایران، در مقایسه با دوره هایی از تاریخ افغانستان که با افراط گرایی
مذهبی مواجه بوده، توانسته زمینه های امنیت و ثبات نسبی در این کشور را فراهم نماید
خلاصه ماشینی:
دو کشـور همسایه ایران و افغانستان دارای زمینه های همگرایی و واگرایی فراوانی می باشند و ماهیت روابط دوجانبه آنها در هر دوره مـتأثر ازاین عوامل بوده است .
نتایج این تحقیق نشان می دهد که به دلیل فقدان دولت ملی قوی و پایدار در افغانستان عوامل مختلفی چون قدرتهای بـزرگ، قومیت ، مذهب ،ایدئولوژی ، آوارگان، مواد مخدر و هیدروپولیتیک مربوط به هیرمند عمدتا نقشی واگرایانه در مناسبات دو کشور بازی نموده اند و حتی قرابت هـای زیـاد در زمینـه زبـان فارسـی ، دیـن اسـلام و همجواری جغرافیایی و ضرورتهای ژئوپلیتیکی نتوانسته موجبات همگرایی میان آنان را فـراهم کنـد.
سـوال اساسـی کـه مطرح میشوداین است که عوامل و متغیرهای تاثیرگذار بر روابط و مناسباتایـران و افغانسـتان چگونه قادرند در راستای همگرایی میان دو کشورایفای نقش نماینـد؟ در پاسـخ بـه ایـن سـوال، فرضیه پژوهش بدین شرح است : عوامل مختلف قدرتهای بـزرگ، مـذهب ، قومیـت ایـدئولوژی، مهاجران، مواد مخدر، هیدروپلیتیک مربوط به هیرمند، زبـان و فرهنـگ فارسـی، دیـن اسـلام و جغرافیا در صورت شکل گیری دولت ملی حافظ نظم و امنیت میتواند در همگرایی میانایران و افغانستان نقش آفرینی نمایند.
امری که در دوره پس از جنگ آمریکا علیه ایـن کشـور و سـقوط طالبـان و روی 139 کارآمدن دولت جدید نطفه اولیه آن کاشته شده است و در مقایسـه بـا دوره حاکمیـت طالبـان، زمینه های ثبات در عرصه داخلی و خارجی این کشور را بهبود داده و بنابراین قابلیت همگرایـی و همکاریهای گسترده را برای رفع معضلات امنیتی، سیاسی و حتی اقتصادی و فرهنگـی را بـا همسایگان خود و از جمله ج.