چکیده:
یکی از مهم ترین روش های مطالعات متنی، به عنوان پایة مطالعات دینی، روش نقد تاریخی است. این روش از حدود قرن هیجده در باب کتاب مقدس شکل گرفت. یکی از کتاب هایی که به شدت مورد توجه پروتستانیزم قرار گرفت، کتاب ایوب بود. تلاش برای بازسازی واقعیت های گذشته، فارغ از تأثیر هرگونه دگما یا مبانی عقیدتی یا تفاسیر سنتی، نشان می دهد که این کتب از جمله کتاب ایوب، به معنای واقعی خود تألیفی نیستند، بلکه تحریری می باشند؛ و چندین مؤلف یا محرر دست اندرکار ویرایش، تدوین و جرح و تعدیل آن در دوره های مختلف زمانی بوده اند. این تحقیق، با نظر به مراحل مختلف نقد تاریخی به نقد منابع، نقد صوری و نقد تحریری کتاب می پردازد و با هدف پرداختن به فرایند پیچیده چگونگی ویرایش و تدوین به این نتیجه می رسد که سنت های پیشین و پراکنده در میان یهود، به عنوان واحدهای کوچکتر به تدریج راه خود را درمیان واحدهای بزرگتر کانن عهد قدیم باز کرده اند. ازاین رو، می توان گفت: تفسیر و فهم ادبیات یهود، به مثابه تفسیر و فهم تاریخ یهود می باشد.
This research seeks through a descriptive-analytical approach and a comparative method to examine the image of Satan shown in three books; the Avesta، the Bible and the holy Quran and expound the view of the followers of these religions about the positive and negative portrayal and the scale of Satan’s interference and authority. Daeva in the Avesta، as distinct from Satan presented in the Bible and Iblis in the holy Qur’an، is a creature. Satan is presented in the Bible as a creature that does good to man and also as an evil and powerful creature capable of penetrating into man. But، in the holy Quran، Iblis is depicted as an independent creature that selected the path to evil and has no power except tempting man to do commit sins. There are also some narrow conceptions and misconceptions of Satan which developed over time and was instituted in the culture of these religions. Such components like divinity and authority to interfere in creations’ affairs in Zoroastrianism and in carnation، positivism and Satanism in Christianity and theologian-mystic positivism in Islam are among these misconceptions.
خلاصه ماشینی:
"افزون بر این، در عهد جدید، از «دیوان» و «رئیس دیوان» به عنوان «بعلزبول» (متی، 12: 25ـ29 و لوقا، 3 : 31ـ33) و از «دجال»، به عنوان پسر شیطان سخن به میان آمده است که در آخرالزمان از دریا بالا می آید و از اژدها، که همان شیطان است(مکاشفه یوحنا، 12: 9)، قدرتی عظیم دریافت می کند: و آن اژدها را که قدرت به آن حیوان بخشید، پرستیدند و گفتند که کیست که مثل این حیوان است و کیست که تواند با او جنگید و بوی داده شد که به الفاظ بلند کفرآمیز تکلم نماید و تا مدت چهل و دو ماه قدرت جنگ به وی داده شد و دهان خود را بر کفر بر خدا گشاد تا آنکه کفر گوید: بر اسمش و بر مسکنش و بر ساکنان آسمان و قدرتی بوی داده شد که با مقدسان جنگ نماید و آنها را زبون سازد و قدرت بر هر قبیله و زبانی و طایفه بوی داده شد و خواهند پرستید او را همگی ساکنان زمین، که اسماء آنها در کتاب حیات بره ذبیح از ابنای عالم مرقوم نشده است.
شیطانی که دارای قدرت است و می تواند قدرت خود را به هر که بخواهد ببخشد (لوقا، 4: 6و7)، دهشتناک است و می تواند درون انسان حلول کند و اختیار او را به دست گیرد (مرقس، 5: 6ـ9) و با پسر خود در مقابل پسر خدا بایستد، چنان که در تصویر آخرالزمانی کتاب مقدس و پروژه اپوکالیپس (Apocalypse)، آمده است: و آن اژدها را که قدرت به آن حیوان بخشید پرستیدند و گفتند که کیست که مثل این حیوان است و کیست که تواند با او جنگید و بوی داده شد که به الفاظ بلند کفرآمیز تکلم نماید و تا مدت چهل و دو ماه قدرت جنگ به وی داده شد و دهان خود را بر کفر بر خدا گشاد تا آنکه کفر گوید بر اسمش و بر مسکنش و بر ساکنان آسمان و قدرتی بوی داده شد که با مقدسان جنگ نماید و آنها را زبون سازد و قدرت بر هر قبیله و زبانی و طائفه بوی داده شد."