خلاصه ماشینی:
"غزالی درباره روح،پس از مرگ جسم میگوید: «وقتی که نفس انسان به وسیله مرگ بدن را ترک میکند،با خود قوای وهمی و ادراک را میبرد،از بدن مادی چیزی با آن همراه نیست و شخص به هنگام مرگ،به مرگ خود آگاه میشود و میداند که هم از بدنش جدا شده و هم از دنیا،ولی خود را با همان شکل زمان زندگی تصور میکند.
»(7) بو علی سینا در قصیده«عینیه»خود روح انسان و نفس ناطقه را به کبوتری تشبیه نمود که از آشیان عالی به سوی قفس تن نزول کرده و در توصیف آن،چنین میگوید:«آن لطیفه روح،از دیدگان پنهان است و اتصالی که با بدن خاکی دارد از روی میل و رغبت نبوده و از روی کراهت بوده است و عجب آنکه پس از وصول و اتصال به بدن،دیگر راضی نیست مفارقت کند،در این صورت گریه و ناله سر داده و بر ماتم عزا مینشیند.
در باب خلقت روح قبل از پیدایش بدن روایات متعددی از معصومین وجود دارد که برای نمونه به دو مورد آن اشاره میکنیم: امام صادق(ع)به نقل از رسول اکرم(ص) فرمودهاند که آن جناب فرموده:روح بشر،دو هزار سال قبل از بدنهای ایشان،آفریده شده و در جو هوا میزیسته و افراد آن با یکدیگر آمیزش و شناسایی داشتهاند و هر فردی که فرد دیگر را آنجا شناخت و انس گرفت،در این جهان هم به یکدیگر علاقه دارند.
»(61) زنون را رواقی و پیروانش را رواقیون مینامند،وی درباره روح میگوید: «روح پرتوی از آفتاب زندگی که پایه همه (به تصویر صفحه مراجعه شود) هستیهاست و این پرتو-مانند گرمی که از کسی به دیگری منتقل میشود و پس از انجام گردش خود به پایه نخستین باز میگردد-پس از مرگ نابود نمیشود و کار او همیشه گرد آوردن و پراکنده کردن است."