چکیده:
قاچاق کالا و ارز بهعنوان یکی از دغدغههای اصلی دولتمردان، پدیدهای چندبعدی است که موجب اخلال در نظام اقتصادی، اجتماعی و امنیت کشور میشود. مقابله با این پدیده از دیرباز دارای جایگاه ویژهای در سیاست کیفری تقنینی ایران بوده است. ناکافی و زیانبار بودن سرکوبی مرتکبان قاچاق کالا و ارز، مقنن را به سوی بهکارگیری تدابیر پیشگیرانه سوق داد. در همین راستا، فصل دوم قانون مبارزه با قاچاق کالا و ارز به پیشگیری از وقوع جرم اختصاص یافت. مطابق یافتههای تحقیق، قانون مبارزه با قاچاق کالا و ارز عمدتا با توسل به فناوریهای نوین در صدد دشوارسازی ارتکاب و افزایش خطر بزهکاری میباشد. قانون فوق در پرتو تدابیری نظیر یکپارچهسازی و نظارت بر فرآیند تجارت در پی شفافسازی زنجیرۀ تأمین بوده است. از آنجا که امروزه پیشگیری موقعیتمدار از حالت سنتی به حالت فناورانه ارتقا یافته، موفقیت این برنامهها درگرو بهکارگیری ابزارهای فناورانهای است که در اختیار کنشگران پیشگیری از وقوع جرم قرار میگیرد. البته کاربست این تدابیر با چالشهای مختلفی همراه است که در این پژوهش بدانها اشاره شده است.
خلاصه ماشینی:
در همین راستا، در قانون مبارزه با قاچاق کالا و ارز از طریق استفاده از فناوریهای ناظر بر کنترل ورود و خروج ، سامانه های الکترونیکی و هوشمند جدید از قبیل سامانه شناسایی و مبارزه با کالای قاچاق و سامانه اطلاعات مالی صرافیها و سایر فناوریها به امر پیشگیری از وقوع جرم توجه شده است .
٢ شناسایی پدیده قاچاق کالا نیز از این امر مستثنی نبوده و با توجه به گستردگی و پیچیدگی آن در سطح کشور نیازمند ایجاد سامانه های مختلفی جهت پیشگیری و مبارزه با این پدیده هستیم .
لذا با توجه به آثار مخرب قاچاق کالا که پیش از این بدان اشاره شد و همچنین به دلیل اینکه از گذشته این بیم وجود داشته که بسیاری از اطلاعات به دلیل عدم تجمیع و یکپارچه بودن آنها به کار گرفته نمی شوند، راه اندازی این سامانه در تبصره ٣ ماده ٥ پیش بینی شده است .
از این رو مطابق بند الف ماده ٦ قانون مبارزه با قاچاق کالا و ارز، وزارت صنعت ، معدن و تجارت موظف شد با همکاری ستاد و گمرک جمهوری اسلامی ایران و سایر دستگاه های ذیربط سامانه نرم افزاری جامع یکپارچه سازی و نظارت بر فرآیند تجارت را 5 راه اندازی نماید.
با توجه به این مراتب ، در قانون مبارزه با قاچاق کالا و ارز تدابیر مختلفی برای مقابله با استفاده از اسناد خلاف واقع ، هم در بعد کیفری و هم در بعد غیرکیفری ، اتخاذ شده است .
Weisburd, David; Bernasco, Wim; and Gerben Bruinsma (eds), Putting Crime in its Place: Units of Analysis in Geographic Criminology, New York, Springer, 2009, p.