چکیده:
آزادی یکی از مواهب الهی برای انسان، و دارای ابعاد وسیع فردی و اجتماعی است. پس از شیوع باورهای لیبرالی و گرایش به برخی مفاهیم حقوق بشر غربی، این پرسش مطرح شده است که با توجه به وجوب امربهمعروف و نهیازمنکر، و سایر احکام و یا کیفرهای تحدیدکننده در اسلام، تا چه میزان به آزادی مجال داده شده است؟ در این تحقیق برآنیم تا ابعاد مختلف این مسئله را واکاویم.
خلاصه ماشینی:
بر اساس چنین تلقیای، این باور شکل میگیرد که دست یافتن به حق آزادی، در صورتی در جوامع اسلامی عینیت مییابد که همه موانع فراروی آن، از جمله احکام فقهی مانند امربهمعروف و نهی از منکر که به نحوی دارای سرشت دخالت در سرنوشت و رفتار دیگران است، تعطیل یا تحدید و یا بازتفسیر شود.
بنابراین، در نگاه اسلامی مبتنی بر انسانشناسی الهی، حدود آزادی نیز صرفا لطمه به قانون و یا اضرار به آزادی و منافع مادی دیگران نیست؛ چنانکه در متون و اعلامیههای حقوق بشر غربی آمده است؛ بلکه حدود آزادی از دیدگاه اسلام، فراتر از اینها و لطمه به هر بخش از اجزای مصالح مادی و معنوی فرد و جامعه است.
اما در نگاه اسلامی، پاسخ بسیار روشن، قاطع، دقیق و تأثیرگذار در این زمینه وجود دارد، و آن فریضه امربهمعروف و نهی از منکر است که همانند یک ابزار بسیار کارآمد باعث مسئولیت عمومی و کنترل همگانی در جامعه میشود.
بنابراین، توجه به این نکته بسیار اهمیت دارد که امربهمعروف و نهیازمنکر، نه تنها ضد آزادیهای خردپسند نیست، از مهمترین عوامل آزادی و استقلال اجتماعی انسان و انسانیت است.
در نظامهای دیکتاتوری و توتالیتر، نصیحت فرمانروایان و واداشتن زمامداران به امور شایسته و دور کردن آنها از ناشایستها، به هیچ وجه پذیرفته و امکانپذیر نیست؛ اما در نظام اسلامی مبتنی بر احکام فقهی، تدابیری بینظیر دربارة تحریک حس مسئولیت اجتماعی بر پایه امربهمعروف و نهی از منکر تشریع شده است که مایه حفظ مصالح مادی و معنوی و باعث نشاط، آزادی و کمال و کرامت انسانی میشود.