چکیده:
چکیدهبدون تردید روایات مسند و صحیح یکی از گنیجینههای ارزشمند در تبیین آیات و رمزگشایی از آنها و تأویل متشابهات است. دستیابی به روایاتی که هم به لحاظ سندی و هم به لحاظ متنی بتواند چنین نقشی را در فهم آیات قرآن کریم ایفا کند، همواره وجهه همت قرآن پژوهان به ویژه در تفاسیر اثری بوده است؛ اما مشکل اساسی موجود در نوع تفاسیر اثری یعنی «حذف اسانید روایات» موجب گردیده که احراز نسبت روایات به معصوم دستخوش تردید جدی گردد؛ توجه به جنبه فقه الحدیثی و متنی روایات هر چه بیشتر ضرورت مییابد.در این راستا از آنجا که در بسیاری از تفاسیر مأثور گردآوری روایات به منظور حفظ آنها از نابودی مورد اهتمام مفسران بوده، روایات صحیح و سقیم با هم آمیخته شده و گاه روایات ضعیف و حتی موضوع و مجعول در تفاسیر اثری جای گرفته است، به گونهای که برخی از تفاسیر روایی سنی و شیعی را با آسیب اساسی مواجه ساخته است.از آنجا که بر اساس روایات معصومین (علیهمالسلام) یکی از معیارهای اساسی در صحت و سقم روایات، عرضهی آن به قرآن کریم است، در این پژوهش، روایات تفسیر نورالثقلین حویزی ذیل برخی از آیات با توجه به این معیار فقه الحدیثی مورد بررسی قرار گرفته است. این بررسی بیانگر آن است که برخی از این روایات علاوه بر تعارض و عدم مطابقت با مسلمات عقلی و مسلمات علمی و مانند آن، با آیات محکم قرآن کریم نیز سازگاری ندارند..
خلاصه ماشینی:
یکی از تفاسیر مأثوری که احادیث آن ، به جـد نیازمنـد نقـد و ارزیـابی اسـت ، تفسـیر نورالثقلین اثر عروسی حویزی است که مؤلف آن را بر مبنای روش اخباریان تـألیف کـرده است ، به همین دلیل در میان روایات این تفسیر، صحیح و سقیم بـا هـم خلـط شـده اسـت و حویزی بدون آنکه درباره آنها اظهار نظر کند، یا روایتـی را بـه دلیـل مخالفـت بـا یکـی از معیارهای نقد متن طرد کند تنها به این دلیل که روایتند ، نقل کرده است .
رد و ابطال روایات نخست در برخی از دیگـر از روایـات تفسـیر نـورالثقلین ذیـل آیـة ١٠٢بقـره ، مطـالبی کـه در احادیث فوق گفته شده ، به شدت انکار شده است و امامان معصوم (ع ) با دلایل محکم نقلی و عقلی ، اینگونه از داستان ها را مردود دانسته و تفسیر دیگری از این آیه ارائه کرده اند.
ک : طبرسی ، ١٤٠٣، ج ٢، ص٤٥٨؛ صدوق ، ١٣٧٨، ج ١، ص٢٦٩) روایت سوم : حویزی ، در این روایت ، به نقل از پیامبر(ص )، هرچند نـامی از هـاروت و مـاروت بـه میان نیاورده است ، اما به طور کلی براین مطلب تأکید دارد که ملائکه مقربان و برگزیدگان الهی هستند و مانند دیگر پیامبران ، فرستادگان خدا به سوی خلـق هسـتند، لـذا هرگـز کـافر نمی شوند و به چیزی نمی پردازند که آنها را از عصمت جدا کند و سزاوار عذاب و غضـب الهی شوند.