چکیده:
هدف از این پژوهش بررسی منافع و ملاحظات قدرتهای منطقهای (جمهوری اسلامی ایران، عربستان سعودی و ترکیه) در فرایند بحران سوریه است. بحرانی که از ابتدای سال 2011 در این کشور آغاز شد و همچنان ادامه دارد. پرسشی که مطرح میشود آن است که جمهوری اسلامی ایران، عربستان سعودی و ترکیه چه اهداف و منافعی را در بحران سوریه دنبال میکنند؟ فرضیه اصلی این است که هرکدام از سه قدرت منطقهای مذکور اهداف و منافعی را در بحران سوریه در راستای سه الگوی نظم شیعی (ایران)، سلفی (عربستان سعودی) و اخوانی (ترکیه) دنبال میکنند. وجه اشتراک این سه قدرت منطقهای در فرایند بحران سوریه، تلاش برای حفظ یا ارائه الگوی نظم موردنظر خود در این کشور و افزایش نفوذ منطقهای است و وجه افتراق آنها را نیز باید در چگونگی نقشآفرینی آنها در فرایند بحران و منافع متعارضشان در این بحران در چهارچوب الگوی مبتنی بر توازن قدرت جستجو کرد.
Some 20 million Muslims are living in the European Union member countries. These Muslims are living in these countries as citizens and immigrants and their population is rising in view of the high birth rate among Muslims. From the point of view of certain European countries presence of this Muslim population is considered as a sort of challenge due to their non-European culture and belief، so a discriminative approach toward Muslims is prevalent in these countries. This discriminative outlook mainly relates to the Islamic identity of this population. After the World War II support for or membership in the right-hand parties was considered as a taboo in many European countries however as time elapsed and memories of war faded away، the right-hand parties used slogans for establishment of economic welfare and mingled them with nationalism to secure a considerable stand in the political structure of the European countries by holding Muslims responsible for some of the problems of their societies.
Some people believe that the economic crisis and implementation of economic austerity policies are the main cause of the coming to power of right-hand and anti-immigrant parties in the countries such as Greece، Holland، Germany، France and other countries of the European Union، and some others believe that the potential for the emergence of parties with xenophobia tendency exists in all the European countries and a party just needs to use this potential.
خلاصه ماشینی:
در یک طیف این بحران کشورهای چین، روسیه، ایران و عراق و تا حدودی لبنان و برخی سازمانهای غیردولتی مانند حماس و جهاد اسلامی از دولت سوریه و بقای بشار اسد در قدرت پشتیبانی میکنند و در طیف دیگر دولتهای غربی به رهبری ایالاتمتحده و اتحادیه اروپا و برخی از دول منطقه شامل ترکیه، بعضی دول عربی همچون عربستان سعودی و قطر و برخی سازمانهای غیردولتی هم چون جریان اخوانالمسلمین صفآرایی کردهاند.
(Fulton, Holliday And wyer,2013:27) در واقع، بحران کنونی سوریه بزرگترین چالش پیش روی ائتلاف ۳۵ ساله ایران و سوریه بوده است که در این میان اگر دولت اسد سرنگون شود، میتواند یک شکست بزرگ را برای ایران در محیط امنیتی آسیای جنوب غربی رقم بزند، زیرا در این صورت نهتنها موقعیت و نفوذ منطقهای ایران با از دست دادن مهمترین متحد عربی خود محدود خواهد شد، بلکه توانایی ارائه پشتیبانی ایران از حزبالله و تأثیر گذاشتن بر اوضاع لبنان و عرصه موضوعی اعراب و اسرائیل نیز بهشدت محدود خواهد شد.
از سوی دیگر، اگرچه عربستان سعودی و ترکیه احساس تصور دوستی و اشتراک نظر واحدی در بحران سوریه برای مقابله با ایران و سقوط بشار اسد دارند و این مسئله زمینههای نزدیکی آنها را فراهم کرده است، اما رقابتی که این دو کشور جهت افزایش نفوذ در منطقه و ارائه الگوی جایگزین موردنظر خود در سوریه بعد از اسد را دارند، باعث شده است زمینههای احساس ترس و تهدید بین آنها نیز به وجود آید.