خلاصه ماشینی:
"«ابسال»شیفته جمال و کمال«سلامان» شد و به یکدیگر علاقهمند شدند و پس از رسیدن «سلامان»به سن رشد و بلوغ،علی رغم تفاوت سنی بین آن دو،ابسال زلیخاوار،عرض خوبی ساز کرد و با دلربایی و عشوهگری توجه شاهزاده را به خود جلب نمود: صبح و شامش روی در خود داشتی یکدمش غافل ز خود نگذاشتی زانکه میدانست کز راه نظر عشق دارد در دل عاشق اثر دایه هم با مهر و محبت او را پرورش میدهد و دلباختهاش میگردد و در راه وصال او سختیهایی را متحمل میشود و از این به بعد نه به عنوان دایه *در منظومه لیلی و مجنون نظامی،دایه فقط پرورش و تربیت مجنون را بر عهده داشت."