چکیده:
نقش وثیق اخلاق در همه شئون وجودی انسان و در سطحی ترین لایه های زندگی تا عمیق ترین جنبه های آن بر کسی پوشیده نیست. تلاش های علمی در این زمینه، موجب شد طیف گسترده ای از رویکردها و تئوری ها در باب اخلاق در دسترس باشد، اما ایهام، پراکندگی و تشتت را نیز با خود به همراه داشت و لذا به طور جدی نیازمند نظم و انتظام و طبقه بندی بود. بی تردید طبقه بندی رویکردها و تئوری ها در باب اخلاق موجب نظم و انتظام علمی و به وجود آمدن منظومه معرفتی اخلاقی است و تشتت و پراکندگی را از بین می برد. هدف این نوشتار، این است که رویکردها و تئوری های مختلف اخلاقی را طبقه بندی کنیم. در گفتار نخست، رویکردها و تئوری های کلان اخلاقی به لحاظ ماخذ و مستند و نیز شیوه ارائه طبقه بندی شده است و در گفتار دوم، طبقه بندی به لحاظ غایت و نتیجه است.
خلاصه ماشینی:
"نکتة درخور توجه این است که اولا رویکرد اخلاق اشراقی رنگ عرفانی دارد و جنبة سلوکی و عملی آن غالب است؛ ثانیا چنان که می دانیم شیخ اشراق میان عقل و کشف و شرع، جمع سالم برقرار کرده است و اعتماد دارد باید عقل در کنار کشف باشد، و هر دو در خدمت شرع قرار گیرند تا بتوانند نیازمندی های معرفتی انسان را تأمین کنند؛ ثالثا انسان همواره باید توجه کند که از وطن اصلی خود دور افتاده و هم اکنون در غربتی غریب به سر می برد.
رویکرد ترکیبی تلفیقی در قرن یازدهم هجری صدرالمتألهین با اندیشة ژرف و همت و تلاش سترگ خود روش ترکیبی تلفیقی عقل و کشف و نقل را بنا نهاد و بر این حقیقت پای فشرد که عقل و اندیشه به تنهایی راه کامل معرفت نیستند، چنان که کشف و شهود هم تنها راه معرفت نیستند، بلکه عقل باید در کنار کشف قرار گیرد و هر دو در خدمت نقل و وحی نیازهای معرفتی، ایمانی و اخلاقی انسان را تأمین و مشکلات بنیادین علمی را حل کنند.
در اینجا به دو نمونه از این رویکرد زیبا و جاذب اشاره می کنیم: الف) فیض کاشانی که از نظریه پردازان مسلم اخلاق و از مربیان بزرگ در جهان اسلام به شمار می آید، دربارة رویکرد اخلاقی مبتنی بر محبت و عشق به خداوند چنین آورده است: سلوک اخلاقی و اخلاقی زیستن و تهذیب باطن با محبت باری تعالی حاصل می آید و با پرتوافکنی محبت خدا، دل از هر یاد و نام و شاغلی تهی می گردد و تنها نام و یاد معشوق بر ساحت جان نقش می بندد."