چکیده:
«سایه »، ریشه دارترین کهن الگوی ضمیر ناخودآگاه انسان است . یونگ ، سایه را بخش درونی و لایة پنهان شخصیت می داند که جنبة منفی دارد و در بر گیرندة غرایز حیوانی ماست . از نظر یونگ ، سایه حاوی همه جوشش هایی است که جامعه آنها را شر ، گناه و غیر اخلاقی می داند. مفهوم سایه ، ویژگی های آن و چگونگی مهار کردن این کهن الگو، یادآور ویژگی های «نفس » و لزوم مبارزه با آن در عرفان اسلامی است . مهار کردن نفس سرکش ، یکی از مهمترین اهداف سیر و سلوک به شمار می آید و بخش عمده ای از متون عرفانی ، به مفهوم نفس و راهکارهای مقابله با آن اختصاص داده شده است . از آنجا که دیدگاه های کارل گوستاو یونگ به دلیل اندیشه های اشراقی او و توجه به ابعاد اساطیری شخصیت انسان، علاوه بر روان شناسی ، در نقد ادبی ،بلاغت و اسطوره شناسی نیز راه یافته و برخی از تحلیل های متون ادبی برمبنای دیدگاه های او شکل گرفته ،در این مقاله ، ضمن بررسی مفهوم سایه در روان شناسی یونگ و مفهوم نفس در عرفان ، شباهت ها و تفاوت های این دو مقوله تحلیل شده است . بدین منظور، ابتدا به بررسی مفهوم سایه و ویژگی های آن در دیدگاه یونگ پرداخته شده و پس از طرح مباحث مربوط به نفس ، با توجه به دو متن مهم عرفانی پیش از قرن هفتم هجری ، این دو مقوله مقایسه وتحلیل می شود.
خلاصه ماشینی:
از آنجا که دیدگاه های کارل گوستاو یونگ به دلیل اندیشه های اشراقی او و توجه به ابعاد اساطیری شخصیت انسان، علاوه بر روان شناسی ، در نقد ادبی ،بلاغت و اسطوره شناسی نیز راه یافته و برخی از تحلیل های متون ادبی برمبنای دیدگاه های او شکل گرفته ،در این مقاله ، ضمن بررسی مفهوم سایه در روان شناسی یونگ و مفهوم نفس در عرفان ، شباهت ها و تفاوت های این دو مقوله تحلیل شده است .
بدین منظور، ابتدا به بررسی مفهوم سایه و ویژگی های آن در دیدگاه یونگ پرداخته شده و پس از طرح مباحث مربوط به نفس ، با توجه به دو متن مهم عرفانی پیش از قرن هفتم هجری ، این دو مقوله مقایسه وتحلیل می شود.
مسئله مطرح در این پژوهش آن ست که میان کهن الگوی سایه در اندیشة یونگ و مفهوم نفس در عرفان اسلامی ،چه شباهت ها و تفاوت هایی وجود دارد و آیا با تطبیق این دو مبحث می توان به تحلیل دقیق تر از کهن الگوی سایه دست یافت ؟ علی رغم تألیف روزافزون آثار پژوهشی با رویکرد نقد روان شناسانه ، تاکنون پژوهش مستقلی دربارة مقایسه کهن الگوی سایه و نفس صورت نگرفته است .
رسالة قشیریه و کشف المحجوب،هردو از متون مهم و تأثیرگذار پیش از قرن هفتم به شمار می آیند و فاصلة زمانی میان تألیف دو اثر، اندک است و با وجود مباحث مشترک، تفاوت هایی در نحوة ارائه مطالب در این دو اثر دیده می شود ؛ به این دلایل ،وضوع نفس و مباحث مربوط به آن که مقدمه ای برای مقایسه این موضوع با کهن الگوی سایه است ،از این دو اثر نقل شده است تا دیدگاه های عارفان پیش از قرن هفتم هجری دربارة نفس ، روشن تر تبیین گردد.