چکیده:
ایرانی ها بر این عقیدهاند که موسیقی غذای روح و شکل تکامل یافته هنر آدمی است که برای ایجاد احساسات عالیه در قلوب مستمعین آفریده شده است. ارزش و اهمیت این هنر در تاریخ به دلیل نقش مهم و موثر آن در ایجاد تعادل بین انسانها بوده است به طوری که گفته اند آنجا که سخن باز می ماند موسیقی آغاز می شود.
بداهتا آدمی ناگزیر بوده است تا با به دست آوردن دارویی از آلام و اضطرابات خویشتن بکاهد، خود را در جهانی بیزمان قرار دهد و درک وجوهات روحی روانی و خدایی خویش را تعالی دهد.
این مقاله بر آن است تا سیر تاریخی موسیقی و تغییر و تحول عواملی را که در ترقی و تنزل آن موثر بوده است از عصر باستان تا ظهور صفویان مورد بررسی قرار دهد.
Iranians believe that music is soul’s food and perfected form of human art which is created for making deep emotions in listeners’ heart.
The value and importance of this art in history is its role to balance between people so is said that where talk stops، the music starts.
Human beings have demanded to find a remedy for decreasing their pains and anxieties، put them in a timeless world and complete their psychological – spiritual and godly recognition.
The author in this article is going to survey and study the historical process of music and the change of elements which have effected on its promotion and its fall from the ancient era until safawids.
خلاصه ماشینی:
موسيقي ايران را از نظر تاريخي ميتوان به سه دوره تقسيم کرد: ١- عصر باستان : که موسيقي اين عصر تا پايان کار سلسله ي ساسانيان بر نياکان ما مشخص بود و بين آنها رواج داشت و نيز بي شبهه از ريشه و پيوندهاي ايراني برخوردار بود.
٢- موسيقي بعد از اسلام (از قرن اول تا نهم هجري): در اين دوره حتي پس از تسلط اعراب بـر ايران و ورود زبان و اصطلاحات عربي در موسيقي ايراني از ارزش و اهميت آن کاسته نشد، بلکـه در زبان و فرهنگ عربي نيز نفوذ کرد و آن را تا حد زيادي تحت نظم و قاعده خاص خود در آورد.
32 گذشته از چهـار اسـتاد بزرگـي کـه بـه آنهـا اشـاره شـد در دربـار سـلاطين کيـان و ساسـانيان موسيقيدانان معروف ديگري نيز يافت ميشد که بدون اغراق ميتوان گفت که اجداد ما در اين فـن و صنعت دست داشته و از موسيقي بيبهره نبوده اند و حتي قبل از اسلام استادان زبر دستي بـوده انـد که با آلات مختلف ساز مينواخته و قواعدي هم براي آن ترتيب داده بودند.
اين وضع همچنان ادامه داشت و خنياگران و موسيقيدانان مورد توجه خلفاي عباسـي بـه ويـژه هارون و مامون بودند ولي بعد از سپري شدن دوره نفوذ ايرانيان در دربار عباسيان به علت ايـن کـه استفاده از آلات موسيقي در اسلام منع شده بود برخي از خلفا روي خوش به ايرانيان ندادنـد و تنهـا آن را به صورت تلاوت قرآن و اذان جايز ميدانستند.