چکیده:
ریسک اعتباری، ریسکی است که ناشی از نکول یا کوتاهی وامگیرنده در قرارداد است. در پیشینه پژوهش مطالعات زیادی از قیمتگذاری اختیار برای ارزیابی و تحلیل ریسک اعتباری استفاده کردهاند و بر اساس نوسانپذیری داراییها، فاصله تا نکول و به طور جامعتر احتمال نکول، شرکتها را رتبهبندی کردهاند. در این مقاله از رویکرد جدیدی برای قیمتگذاری اختیار استفاده میشود. در این رویکرد ضمن برآورد نوسانپذیری داراییهای شرکت بدون حلّ معادلات همزمانی بلک- شولز- مرتون، از زمان تا سررسید تعدیل یافته بدهی شرکتها یا دیرش استفاده میشود. مجموعه دادههای این پژوهش شامل 5670 شرکت از شرکتهای فعال در بازار ایالات متحده طی دوره 2001 تا 2013 است. پس از رتبهبندی شرکتها و ترسیم منحنی ROC رویکرد این پژوهش و رویکرد پایهای بلک- شولز- مرتون و رویکرد BhSh، نتیجه گرفته شد که رویکرد این مقاله، دقّت نسبتا بالایی دارد. همچنین این پژوهش یک تحلیل مبتنی بر ریسک برای اثرات متغیرهای اختیار و سایر متغیرهای بازاری فراهم میکند.
Investors use credit ranking to help them to price the risks associated with fixed income securities. In literature، many studies have used option pricing for assessing and analyzing the credit risk، and they have ranked firms according to the assets volatility، distance to default and probability of default. In this paper، in addition to estimating assets volatility without solving BSM’s simultaneous equations، we use adjusted-time to maturity of debts or duration of debts. Our sample includes 5670 firms from US market during 2001 to 2013. After ranking firms and plotting ROC curves of our approach، BSM approach and BhSh approach، we conclude that our new approach has a relative high accuracy. Furthermore، this research provides a risk-based framework to analyze the effects of option variables and other market variables.
خلاصه ماشینی:
"در پیشینه پژوهش مطالعات زیادی از قیمتگذاری اختیار برای ارزیابی و تحلیل ریسک اعتباری استفاده کردهاند و بر اساس نوسانپذیری داراییها، فاصله تا نکول و به طور جامعتر احتمال نکول، شرکتها را رتبهبندی کردهاند.
گروهی از این مدلها، به مدلهای ساختاری 4 معروفند که احتمال نکول را به طور مستقیم بر اساس متغیرهای مربوط به شرکت، مانند ارزش سهام آن اندازهگیری میکنند و به جای تکیه بر دادههای حسابداری و تحلیل آماری، از اطلاعات بازار نیز به منظور پیشبینی ریسک اعتباری مشتریان استفاده مینمایند.
رویکرد KMV-Merton در محاسبه احتمال نکول، به جای استفاده از نرخ بهره بدون ریسک از بازده مورد انتظار داراییهای شرکت استفاده میکند و به جای مرز نکول مدل پایهای (B) از مرز نکول جدیدی که معادل با بدهی جاری به علاوه نیمی از بدهیهای بلندمدت است، استفاده میکند.
بنابراین فاصله تا نکول BhShبرابر است با [4]: (9) و احتمال نکول نیز از رابطه محاسبه میشود: (10) دو مزیت اصلی BhSh عبارتند از: نخست اینکه، آنها نشان دادند که معیار DDBhSh سادهشدهشان توانایی چشمگیری در پیشبینی نکول دارد و تأیید کننده این نکته است که رویکردهای BSM نظریه و KMV- مرتون شدنی رو به بهبود هستند.
در پایان این بخش از مقاله، خلاصهای از مهمترین پژوهشهایی که با استفاده از نظریه قیمتگذاری اختیار Prediction Goodness Default Barrier Hazard Model Doumpos Market Capitalization به ارزیابی ریسک نکول و پیشبینی ورشکستگی پرداختهاند، در جدول 2 ارایه شده است."