چکیده:
باتوجه به فراوانی زیستگاههای پیشازتاریخی شناخته شده طی هفتاد سال گذشته در دشت شمال مرکزی خوزستان، شمار زیستگاههای متعلق به مراحل آغازین استقرار در روستا، بسیار ناچیز است. تاریخچه مدارک شناسایی شده مربوط به دوره روستانشینی آغازین، گواهی میدهد که تقریبا همگی شواهد مربوط به آن دوره بهطور تصادفی بهدست آمده است؛ بنابراین، اولین مسئله ما این است که چه عواملی باعث شده است تا یافتههای ما عمدتا تصادفی بهدست آیند؟ برای توضیح چنین مسئلهای، فرضیاتی مدنظر قرار گرفته است؛ احتمالا بهدلیل پهنههای زیستمحیطی پویا که عمدتا در دشت شمال مرکزی خوزستان بهکار است، فرآیندهای نهشتهگذاری باعث ناپیدا بودن زیستگاههای مربوط به این دوره شده است. برای این فرضیه، مقیاس کوچک چنین زیستگاههایی که عمده مصالح بهکار رفته در آنها چینه و خشتهای اولیه بوده نیز مدنظر قرار گرفته است. علاوهبر آن، توان زیستمحیطی مساعد و روند رو به رشد زیستگاههای ادوار بعدی بهسان پوششی گسترده بر بقایای برجای مانده زیستگاههای اولیه قرار گرفته و آنها را برای همیشه ناپیدا ساخته است. در آخر اینکه، حدس قوی میرود که روشهای بهکار گرفته شده در بررسیهای باستانشناسی طی چند دهه گذشته نیز ازجمله مشکلاتی است که دانستههای اندک ما را درخصوص زیستگاههای آغازین خوزستان باعث شده است؛ بنابراین، برای توضیح مسئله ایجاد شده و با توجه به فرضیات اشاره شده، ارزیابی ما ابتدا معطوف به پهنههای مرتفع و مناطق سیلابی کهنتر در سطح دشت شده است. منطقهای حدفاصل رودهای شور و عجیروب در جنوب دزفول که بیشترین شواهد مربوط به روستانشینی آغازین دشت شمال مرکزی خوزستان از آنجا بهدست آمده است. ارزیابی برخی شواهد منتشر شده در مجموعههای قدیمی، که کمتر به آنها اعتنا شده و بازدید میدانی این نوید را به ما داده است که روستاهای اولیه دشت شمال مرکزی خوزستان بسیار بیش از میزانی است که پیشتر دانسته شده بود. نتایج این ارزیابی نشان داده است که حداقل بیش از 11 زیستگاه در دشت شمال مرکزی خوزستان شواهدی از روستاهای اولیه را در خود دارند؛ این درحالیاست که پیشتر شش محوطه از این دوره شناسایی شده بود.
خلاصه ماشینی:
تاریخچۀ مدارک شناسایی شدۀ مربوط به دورۀ روستانشینی آغازین، گواهی میدهد که تقریباً همگی شواهد مربوط به آن دوره بهطور تصادفی بهدست آمده است؛ بنابراین، اولین مسئلۀ ما این است که چه عواملی باعث شده است تا یافتههای ما عمدتاً تصادفی بهدست آیند؟ برای توضیح چنین مسئلهای، فرضیاتی مدنظر قرار گرفته است؛ احتمالاً بهدلیل پهنههای زیستمحیطی پویا که عمدتاً در دشت شمال مرکزی خوزستان بهکار است، فرآیندهای نهشتهگذاری باعث ناپیدا بودن زیستگاههای مربوط به این دوره شده است.
در آخر اینکه، حدس قوی میرود که روشهای بهکار گرفته شده در بررسیهای باستانشناسی طی چند دهۀ گذشته نیز ازجمله مشکلاتی است که دانستههای اندک ما را درخصوص زیستگاههای آغازین خوزستان باعث شده است؛ بنابراین، برای توضیح مسئلۀ ایجاد شده و با توجه به فرضیات اشاره شده، ارزیابی ما ابتدا معطوف به پهنههای مرتفع و مناطق سیلابی کهنتر در سطح دشت شده است.
علاوهبر شناسایی بقایای زیستگاهی مربوط به مرحلۀ شوشان عتیق در محوطههای چهارگانۀ چغامیش، بنهفضلعلی، تپه تولهای و چغابنوت که متکی به کاوش در لایههای تحتانی محوطههای مذکور بود، مطالعۀ دقیق بر مجموعۀ مدارک بهدست آمده از بررسیها، باعث آشکار شدن مدارکی دالبر وجود زیستگاههای مشابه دیگری در دشت شمال مرکزی خوزستان شد.
طرح مسأله با توجهبه وارسیِ انجام گرفته در بالا، متوجه میشویم که تمامی مدارک مربوط به دورۀ روستانشینی آغازین در دشت شمال مرکزی خوزستان بهطور تصادفی شناسایی شده است؛ چراکه عمدتاً عواملی چون برنامههای توسعه، فعالیت جوندگان و جانوران و کاوشها در لایههای عمیقِ تپههای باستانی، باعث هویدا شدن بقایای مربوط به این دوره شده است.