خلاصه ماشینی:
"هیک از همین مطلب استفاده میکند و میگوید اگر شیوهای که ما محیط اطرافمان را به واسطه آن تجربه میکنیم در گرو ساختار زبان ما است و اگر ساختار زبان ما به محیط اجتماعی و شرایط اقلیمی که در آن زندگی میکنیم بستگی دارد پس انسانهای مختلف(پیامبران)به تناسب محیطهای اجتماعی مختلفی که در آن زندگی میکنند امر واحد خداوند یا(حقیقت یابی)را به روشهای کاملا مختلفی تجربه خواهند کرد چه اینکه به علت اختلافاتی که در محیطهای زندگی (شیوههای حیات)آنها وجود دارد،زبان و در نتیجه تجربههای مختلفی از حیث صورت و مضمون خواهند داشت که باز هم چون گذشته هیچ گونه داوری میان آنها نمیتوان کرد.
پیش از آنکه به بررسی میزان قوت استدالالهای هیک و ویتگنشتاین بپردازیم ذکر این نکته خالی از فایده نخواهد بود که میان دو گونه استدلالی که هیک با استفاده از آراء ویتگنشتاین به سود کثرت گرایی دینی انجام داده است شباهت بسیار زیادی وجود دارد و با اندکی تسامح حتی میتوان آن دو را یکی دانست.
یعنی کثرت گرایی اگر هم ثابت بشود پس از یک گفتگو عدم توانایی یکی از ادیان هم برای از میدان به در کردن دیگران ثابت میشود و از مدخلی چون سخن ویتگنشتاین که بازیهای زبانی دینی مختلف را به کلی بیگانه از یکدیگر میداند و امکان هیچ گونه دیالوگی را میان آنها قایل نیست نمیتوان به کثرت گرایی دینی رسید."