چکیده:
مساله غیب از آموزه های مشترک ادیان الهی است و خبر دادن از آن ، یکی از شاخصه های شناخت پیامبران ارسال شده از سوی خداوند است . از آنجا که مقایسه ادیان ابراهیمی در موضوعات اساسی، زمینه وحدت و نزدیکی هرچه بیشتر این ادیان را فراهم میآورد، این پژوهش در این راستا میکوشد، انواع غیب گویی در قرآن و عهد عتیق را بکاود. در این دو کتاب مقدس ، خبر دادن از غیب به دو نوع کلی پسندیده (ممدوح ) و نکوهیده (ممنوع ) تقسیم شده است . در هر دو کتاب ، نبوت ـ با نام «نووئا» (ְנבואָה( در عهد عتیق ـ غیب گویی ممدوح است که در این نوع خبر دادن از غیب ، نبی الهی از راه وحی به غیب دست مییابد. اما در غیب گویی ممنوع که مشتمل بر کهانت ، سحر و جادوست ، مورد تایید قرآن و عهد عتیق نیست . در فرهنگ دینی برآمده از عهد عتیق و قرآن ، جادوگری که با استفاده از ابزارهای ناپسندی چون بت ، مشورت با مردگان ، اندام حیوانات و... از امور غیبی با خبر شود، نکوهیده است . با این حال ، کاهن در عهد عتیق مقام والایی دارد اما در قرآن تایید نگشته است . غیب گویی در امور عادی، آموزة خاص عهد عتیق است که غیبگو با بهره گیری از ابزاری چون خواب ، قرعه ، پیکان ، آب و... از غیب مطلع میگردد.
خلاصه ماشینی:
در هر دو کتاب ، نبوت ـ با نام «نووئا» (ְנבואָה( در عهد عتیق ـ غیب گویی ممدوح است که در این نوع خبر دادن از غیب ، نبی الهی از راه وحی به غیب دست مییابد.
در عهد عتیق نیز معادل خبر دادن از غیب سه واژة «نحش » (נַחַש)، «نووئا» (ְנבו ָאה)، «قسم » (קֶ סֶם) است که در جای خود در مورد آنها بحث خواهد شد.
در عهد عتیق نبوت به معنای غیب گویی و گفتن آن چیزی است که در آینده اتفاق خواهد افتاد ( ,Ellwood .
280 سحر، در هر دو کتاب مصداق غیب گویی ممنوع است ، اما کهانت در قرآن کریم نکوهیده ولی در عهد عتیق ستوده شده است .
٣) از نظر قرآن کریم ، سحر و کهانت مذموم و نکوهیده است ؛ اما در عهد عتیق ، کهانت امری ممدوح ، و سحر نوعی غیب گویی ممنوع است که جادوگر آن را با هدف و ادعای تغییر امور از خیر به شر و از شر به خیر بر عهده دارد.
٤) مصداق غیب گویی ممدوح در قرآن و عهد عتیق ، نبوت است که پیامبران الهی با یاری خداوند، از غیب و امور پنهان آگاه میشود و آن را در اختیار دیگران قرار میدهند.
٥) در عهد عتیق برخلاف قرآن ، غیب گویی در امور عادی نیز مشاهده میشود که هدفش اطلاع از غیب و آینده است ، بدون آنکه هیچ ادعایی در مورد تغییر و تأثیر در امور طرح گردد.