چکیده:
جانشینی پیامبر(ص) یکی از مهمترین مبانی اعتقادی مسلمانان به شمار میرود. در میان شیعیان به این دلیل که جانشین پیامبر(ص) همانند خود او مبین و حافظ دین بوده و وارث علم پیامبر(ص) است، تعیین خصوصیات این جانشین نیز از اهمیت بسزایی برخوردار است. همچنین علم ائمه((ع)) به جهت ارتباط آن با توحید و نقش آن در دیگر خصوصیات امامت از جمله مسائل مهم کلام اسلامی به شمار میآید. بر این اساس این موضوع همواره مورد توجه شیعیان بوده و در قرون اخیر از جهات گوناگونی مورد توجه قرار گرفته است. با این وجود در تعیین محدوده علم ائمه((ع)) میان دینپژوهان اختلاف نظر وجود دارد؛ با توجه به اینکه دیدگاه ایشان در این خصوص، در طول زمان دچار تحول شده است. در این مقاله دیدگاه دو تن از علمای شیعی با تتبع در تالیفات متعدد آنان از جمله "المیزان" و "رساله علم امام" از علامه طباطبایی و "الارشاد" و "اوائل مقاله" و... از شیخ مفید مورد بررسی قرار گرفته است. شیخ مفید از متکلمان و دانشمندان متقدم قائل به محدودیت علم امام و علامه طباطبایی از مفسران و عالمان متاخر، با نگرش روایی قائل به علم نامحدود برای ائمه((ع)) میباشند. (گرچه مرحوم علامه ابتدائا در تفسیر المیزان علم نامحدود را مختص خداوند میداند) نگارنده با بررسی ادله و لوازم هر دو دیدگاه به این نتیجه میرسد که تفاوتها در مبانی و ادله عقلی و روایی هر دو دانشمند موجب نتایج و برداشتهای متفاوتی در این مسئله شده است.
خلاصه ماشینی:
"(طباطبایی، بیتا (الف)، ص 139) ایشان در تفسیر المیزان در رد شبهه وارده به این نظریه میگوید: در قرآن کریم آیاتی داریم که علم غیب را مخصوص ذات خدای متعال و منحصر در ساحت مقدس او قرار میدهد، ولی استثنایی که در آیه (عالم الغیب فلا یظهر علی غیبه احدا * إلا من ارتضی من رسول((جن، 26 و 27) وجود دارد، نشان میدهد که اختصاص علم غیب به خدای متعال به این معناست که غیب را به طور مستقل و از پیش خود (بالذات) کسی جز خدای نمیداند، ولی ممکن است پیامبران، به تعلیم خدا بدانند و ممکن است اولیاءالله نیز به تعلیم پیامبران، از آن آگاهی پیدا کنند چنانکه در بسیاری از این روایات پیامبر(ص) و امامان((ع)) در آخرین لحظات زندگی خود، علم امامت را به امام پس از خود، میسپارند.
سؤال دیگری که از شیخ مفید پرسیده شد این بود که چرا امام حسین(ع) دعوت مردم کوفه را پذیرفت با آنکه میدانست آنها او را یاری نخواهند کرد و او را خواهند کشت؟ چرا امام حسین(ع) وقتی در کوفه محاصره شد و آب را بر او بستند، با این که میتوانست با حفر زمین به آب برسد، این کار را نکرد و به کشته شدن خود کمک کرد و تشنه جان داد؟ چرا امام حسن(ع) با معاویه صلح کرد» در حالی که میدانست او به عهد خود وفا نخواهد کرد، و شیعیان علی(ع) را خواهد کشت؟ وی در پاسخ میگوید: خبری در این مورد به ما نرسیده است؛ بلکه از ظاهر حال، خلاف آن به دست میآید که حضرت با تمام کوشش خود به دنبال آب بوده و اگر هم ثابت شود که حضرت علم و قدرت برای رسیدن به آب داشته و نکرده، از نظر عقل استبعادی ندارد که امام متعبد بوده و از طرف خدا دستور داشته که جستوجوی آب را در محلی که آب داشته، ترک کند و به جستوجوی آب از همان جایی که ممنوع شده، بپردازد."