چکیده:
عقد ازدواج، حقوق و تکالیفی را برای همسران به وجود میآورد که سرپیچی هر یک از انجام آن تکالیف و ادای حقوق دیگری نشوز نامیده میشود. از آنجا که پدیدة نشوز چه از سوی مرد و چه از سوی زن، آثار زیانباری را متوجه خانواده کرده و پایههای آن را متزلزل میسازد، متون دینی راهکارهای متعددی جهت پیشگیری و کاهش آسیبهای مخرّب آن توصیه کردهاند. هدف از نگارش این مقاله، ارائه راهکارهای عملی برای مقابله با پدیده نشوز همسران با استفاده از قرآن، روایات، کتب فقهی، تفسیری و حقوقی است. این راهها برای جلوگیری از طلاق و فروپاشی نظام خانواده به زن و مرد پیشنهاد میشود و همسران در بهکارگیری آنها الزامی ندارند. راههای مقابله با نشوز زن به ترتیب عبارت است از موعظه، هجر و قهر کردن و در مرحله آخر ضربیکه آسیبزننده نباشد و وی را متنبه و هوشیار سازد. اگر مرد همسرش را اذیت کند یا نفقه او را نپردازد، زن میتواند ابتدا او را موعظه کند و در صورت تاثیر نداشتن برای احقاق حق خود به دادگاه مراجعه کند و دادگاه مرد را به ادای حقوق ملزم کرده یا حکم طلاق را صادر نماید.
خلاصه ماشینی:
"بر خلاف ترفع مرد که غالبا و به حسب متعارف، همان کراهت داشتن نسبت به زن و قصد زن گرفتن یا طلاق دادن اوست و اینها حرمتی ندارد تا اینکه نیازی به وعظ یا هجر یا ضرب او برای ترک آنها باشد؛ پس عدم تعرض قرآن به این احکام در مورد نشوز مرد، نظر به متعارف بوده است و نمیتواند حاکی از اختصاص احکام مذکور به نشوز زن باشد؛ بنابراین حکم به جواز وعظ و حتی ضرب او در موارد اضطرار بر خلاف آیه نخواهد بود.
طبق ادله نهی از منکر، موعظه مرد توسط زن جایز است و اما در جایی که نهی از منکر متوقف بر انجام کاری است که ذاتا جایز نمیباشد و به اجازه عام شارع یا اجازه خاص حاکم نیاز دارد، زن باید برای مطالبه حقوق خود به حاکم مراجعه نماید مانند هجر و ضرب زن نسبت به شوهر؛ اما اگر زنی خودش مجتهد باشد و مراتب تزاحم را تشخیص بدهد یا اینکه بر اساس تقلید از مجتهدی بفهمد که برای مثال مرتبه زدن مرد، از قتلی که او میخواهد انجام بدهد، پایینتر است و برای جلوگیری او از انجام قتل، سیلی به او بزند، کار خلافی انجام نداده است وگمان نمیکنم که در این موارد استثنایی اشکالی داشته باشند.
دوم، اگر انجام امور سهگانه به منظور نهی از منکر باشد، میان زن و مرد تفاوتی وجود ندارد و در اموری مثل زدن باید با اذن حاکم شرع باشد؛ اما در مورد زن ناشزه در آیه شریفه به مرد اجازه داده شده و زن همچنان تحت حکم اولی باقی است و هنگام نشوز مرد، باید موعظه و سپس به حاکم شرع مراجعه کند."