چکیده:
روان آدمی ابزارهایی را برای کاهش اضطراب و دفاع از خود در اختیار دارد که به آن مکانیسمهای دفاعی گفته میشود. عملکرد این سازوکارها بهطور ناخودآگاه انجام میگیرد و باعث میشود فرد از شناخت حقیقی خود باز بماند. بررسی مکانیسمهای دفاعی روان، علاوه بر شناخت حقیقت خواستهای درون، این فرصت را فراهم میآورد که دلایل و سرچشمه برخی رفتارها و گفتارهای به ظاهر عادی، آشکار گردد. اسفندیار یکی از دو شخصیت اصلی داستان نبرد رستم و اسفندیار و یکی از یلان نامدار شاهنامه و پهلوان دین بهی است. فردوسی با ذکر جزئیات وقایع زندگی این پهلوان و نقل مستقیم گفتارهای او، امکان بررسی لایههای زیرین شخصیت وی را فراهم ساخته است. در مقاله پیش رو تلاش شده تا با بهرهمندی از نظریات روانکاوانه فروید درباره مکانیسمهای دفاعی روان، حقیقت رفتارها و گفتارهای اسفندیار در رزم با رستم، آشکار و دلایل عملکرد و نحوه رفتار و برخورد او با جهان پهلوان رستم روشن شود و درنهایت مشخص گردد که تمامی رفتارهای اسفندیار، دلیلمند بوده و بر اثر به کارگیری مکانیسمهایی همچون جبران، گریز و توجیه، بروز یافتهاند. در حقیقت اسفندیار نزاع بین خود و خواستههایش و دنیای بیرون را از طریق سازوکارهای دفاعی روان کنترل و هدایت کرده است.
خلاصه ماشینی:
اسفندیار دارای خواستها، آرزوها، کشمکشهای درونی و ناکامیهاست و ازآنجایی که در ماجرای نبرد با رستم، رفتار، گفتار و اندیشههای خاصی از خود بروز میدهد و سرانجامش با مرگی تلخ و تراژیک همراه است، ذهن کاوشگر را بر آن میدارد، با بررسی مکانیسمهای دفاعی اعمال شدۀ روان او، به لایههای زیرین شخصیت این پهلوان پی ببرد و دلایل گفتارها و رفتارهای وی را دریابد.
در این مقاله سعی شده به پرسشهای تأملبرانگیزی همچون اطمینان از عدم وجود عقدۀ ادیپ در روان اسفندیار، دلیل تفاوت احساس و رفتار اسفندیار نسبت به پدرش در حضور و غیاب وی، همچنین علت اصرار اسفندیار به بستن دست رستم و یا جنگ با او، به رغم مخالفتهای برادرش پشوتن و مادرش کتایون، از دیدگاه روانکاوی پاسخ داده شود و برای پرسشهای مطرح شده نیز، فرضیههایی مانند عدم وجود عقدۀ ادیپ در ضمیر ناخودآگاه اسفندیار و یا به کارگیری مکانیسمهای دفاعی روان همچون جبران، توجیه و گریز، در نظر گرفته شده است.
به گرد در او نشاید گذشتره سیستان گیر و برکش سپاه (فردوسی، ج5: 304) در این هنگام اسفندیار با بهکارگیری مکانیسم دفاعی فرافکنی که در نگاه نخست ممکن است نشانگر فراست وی باشد، راه رسیدن به هدف را برای خود هموار و وجدان خویش را راضی میسازد.
به رستم چنین گفت اسفندیارمرا گویی از راه یزدان بگردکه هر کو ز فرمان شاه جهان که تا چند گویی سخن نا بکارز فرمان شاه جهانبان بگردبگردد سرآید بدو بر زمان (فردوسی، ج 5: 410) باید توجه داشت اسفندیار در سطح هوشیار، به گفتههایش ایمان دارد و آگاه نیست که این دست دلیلتراشیها نوعی سازوکار دفاعی است.