چکیده:
کتاب هایدگر واپسین نوشته جولیان یانگ، استاد دانشگاه ویک فارست۱ آمریکاست، که در سال ۱۳۹۴ با ترجمه جناب آقای خداپناه توسط انتشارات حکمت به چاپ رسیده است. این کتاب همانگونه که عنوان آن نشان میدهد به تبیین و بررسی آرای هایدگر متاخر میپردازد و مولف، خود، در درآمد کتاب بیان کرده که مقصود وی از هایدگر متاخر، هایدگری است که در مسیر تفکر خود تا جایی که باید پیش رفته، نه آنکه مقصود این باشد که وی در مسیری کاملا متمایز از تفکر سالهای اولیهاش گام برداشته است، و حتی در بخشهای مختلفی از کتاب بهنوعی به پیوستگی تفکر هایدگر در تمام طول حیات فکری وی اشاره شده است. نکته جالب توجه این است که با وجود آنکه بسیاری افراد، تفکر متاخر هایدگر را سخت و گاه حتی غیر قابل فهم میدانند، در این کتاب به بیانی بسیار صریح و روان و گویا مسائل فکری هایدگر متاخر مورد بررسی قرار گرفته است و منظومه منسجمی از مهمترین مسائلی که هایدگر بدانها پرداخته ارائه شده است، و همین مسئله سبب شده تا این کتاب نه تنها برای افرادی که در آغاز مسیر آشنایی با هایدگر هستند مفید باشد، بلکه میتواند برای بسیاری از هایدگرپژوهان که در فهم آرای هایدگر متاخر و ارتباط موضوعات فکری وی با یکدیگر دچار ابهام هستند نیز مورد استفاده قرار بگیرد.
خلاصه ماشینی:
نکتۀ جالب توجه این است که با وجود آنکه بسیاری افراد، تفکر متأخر هایدگر را سخت و گاه حتی غیر قابل فهم میدانند، در این کتاب به بیانی بسیار صریح و روان و گویا مسائل فکری هایدگر متأخر مورد بررسی قرار گرفته است و منظومۀ منسجمی از مهمترین مسائلی که هایدگر بدانها پرداخته ارائه شده است، و همین مسئله سبب شده تا این کتاب نه تنها برای افرادی که در آغاز مسیر آشنایی با هایدگر هستند مفید باشد، بلکه میتواند برای بسیاری از هایدگرپژوهان که در فهم آرای هایدگر متأخر و ارتباط موضوعات فکری وی با یکدیگر دچار ابهام هستند نیز مورد استفاده قرار بگیرد.
در پایان فصل نخست، مؤلف پس از بیان چیستی هستی از دیدگاه هایدگر، به مسئلۀ «فراموشی هستی» میپردازد و «متافیزیک» را بهعنوان بنیان فراموشی هستی یا به عبارت دیگر بهعنوان «ذات نیهیلیسم» معاصر و بنیان نهایی فلاکت مدرنیته در اندیشۀ هایدگر معرفی میکند و تفسیر جالبی از چگونگی فراموشی هستی در سنت متافیزیکی ارائه میکند، و بهطور خلاصه اینطور بیان میکند که تفسیر متافیزیکی از هستی، افق خاصی از ناپوشیدگی است که امکان هیچگونه افق دیگری از واقعیت را روا نمیشمرد و اینگونه مانع دستیابی به ژرفنای هستی و فهم «بخشش هستی از جانب هستی» میشود، بهعبارت دیگر متافیزیک باعث میشود که انسان فراسوی هستندگان را «هیچ» بشمرد و از این جهت است که هایدگر متافیزیک را «ذات نهیلیسم» و عامل فلاکت مدرنیته میداند، و از همینرو در بسیاری از آثار خود بهنحوی از انحاء به متافیزیک میپردازد.