چکیده:
نگاه ساختارشناسانه به سوره های قرآن کریم، نگرشی نوین و تاثیرگذار در تفسیر است. تحریف ناپذیری قرآن و توقیفی بودن آیات در سور از مبانی جاری بر این رویکرد به سور است. همچنین سه اصل وحدت غرض، تنوع موضوعات و هماهنگی سوره، از اصول حاکم بر آن به شمار می رود. هر سوره ازجمله سوره کهف، یک ساخت و نظام محسوب می شود که دارای دو واحد ساختاری؛ ساخت صوری و ساخت معنایی است. هر یک از این دو واحد دارای روساخت و ژرف ساخت بوده که روساخت، گسسته و پیامد ژرف ساخت دوری است. روساخت صوری سوره، واژگان، نحو و موسیقی آیات است. ژرف ساخت صوری سوره، جنبه های هنری سوره است. روساخت معنایی سوره، که مجموعه ای از آیات سوره را به خود اختصاص داده اند و ژرف ساخت معنایی سوره، که به شکل دوری بخش های مختلف سوره را به هم پیوند می دهد.
خلاصه ماشینی:
"حوزه بلاغت که به نوعی در روساخت صوری سوره بررسی میشود و پژوهشهای بسیاری در آن صورت گرفته است، نگاهی تخصصیتر میطلبد، اما زیباییهای روایی قرآن، که موردنظر این پژوهش است، در سطحی کلی و محدود پردازش شده است.
از آنجا که روایتشناسی ابعاد گستردهای دارد و هر یک از عناصر آن مجال بیشتری برای پژوهش میطلبد، این اثر تنها به بررسی دو عنصر ادبی شخصیتپردازی و زاویه دید پرداخته است تا بتواند نگاه هنری و زیباییشناسانه در سطح داستانهای قرآنی را که عموما مورد توجه قرار نمیگیرد، بهصورتی محدود، داشته باشد.
(کهف / 94 ـ 83) گاهی نیروی دانای کل محدود میشود و راوی تنها از دید و زبان یکی از شخصیتهای داستان به نقل میپردازد؛ (راوی = شخصیت) این شخصیت در داستان «کانون آینه» یا «مرکز ضمیر خودآگاه» نام دارد (دانای کل محدود) دانای کل در داستان ذوالقرنین، از نگاه مردمی (شخصیت کلان) که ذوالقرنین، آنها را در میان دو سد دید، قوم یأجوج ومأجوج را توصیف میکند: قالوا یا ذا القرنین إن یأجوج و مأجوج مفسدون فی الأرض ...
2. در داستان اصحاب کهف بر اساس نفی رویکرد دنیاطلبی و ثبت روحیه آخرتاندیشی در واحد معنایی، با طرح سؤال و ایجاد پیچیدگی در طول داستان، خدا، روایتگری میکند و از زاویه نگرش بیرونی «رحمت» در ساختار هندسی معنایی را، به مخاطب منتقل میسازد.
3. در داستان اصحاب الجنتین، شخصیت مثبت داستان، در مقابل شخصیت منفی در موقعیت مکانی تاکستان (توصیف مستقیم شخصیت)، در حین دیالوگ به مخاطب معرفی میشود و از زاویه بیرونی به آنان پرداخته شده است."