خلاصه ماشینی:
"نگاهی به جذب عناصر تیموری در ایلهای صفوی تلاش تیموریان برای حفظ خراسان (به تصویر صفحه مراجعه شود) دکتر محمد حسن رازنهان تا پایان قرن پانزدهم میلادی(قرن نهم هجری) قلمرو بسیار وسیع تیمور لنگ در ایران و آسیای مرکزی بطور چشمگیری تقلیل یافته بود و در نتیجه بیشتر خاک ایران به تصرف سلسله آق قویونلو درآمد.
جذب عناصر جغتایی در میان اویماقهای صفویان این واقعیت که اکثر روسای بزرگتر،ساختار اویماقی(ایلی)صفویه را نسبت به خود انعطاف ناپذیر یافتند،به این معنی نیست که خیلی از روسای قبایل کم اهمیتتر تمایلی نداشتند که با صفویان و یا روسای قزلباش به تفاهم برسند،در واقع«قرابیاتها»یکی از اویماقهای فرعی(خرده ایلها)که اسکندر بیک منشی آنان را در ردیف جغتاییها قرار داده،از زمانهای خیلی دور به خاندان صفویه وفادار بودند.
اسکندر بیک منشی این مقوله را تا آنجا تعمیم داده که ایلات بسیاری را شامل میشود از جمله ایلات آسیای مرکزی که ریشه جغتایی نداشتند و تحت حکومت بابر،ازبکان و دیگران(از جمله قبایل هزاره)درآمده بودند و همچنین تعدادی از خرده ایلهای سابق تیموری را که به خدمت صفویان درآمدند.
رشد ناگهانی میان سالهای 1038-984 هـ(1576- 1629 میلادی)در تعدادی از اویماقهای جغتایی با عنوان قزلباش گویای وقوع جریان دوم است،یعنی کاهش قدرت و اقتدار اویماقهای بزرگتر و تقسیم ثروت و متصرفات و قدرت نظامی آنها میان عناصر کوچکتر بود-که قبلا اعضای تشکیل دهنده اویماقهای بزرگ بودند-و یا عناصری که بیش از گروههای وابسته خدمتگزار بودند،استقلال ناگهانی آنها و در نتیجه افزایش تعداد ایلها،گواه روشنی است از گسستگی نفوذ داخلی و فشار خارجی ناتوان کننده که موجب شد اویماقهای بزرگتر تجزیه گردند."