چکیده:
دست نویس شماره 3447 کتابخانه ملی تبریز، دربردارنده اثری فارسی در حساب، هندسه، جبر و نیز مطالبی پراکنده در هیئت و ابعاد و اجرام است که نگارش آن در 670 قمری به پایان رسیده، اما نام نویسنده و عنوان کتاب معلوم نیست. این نگارنده ناشناس در نگارش دو مقاله نخست از مقاله ها چهارگانه کتاب، از کتاب التکمله فی الحساب عبدالقاهر بغدادی(د 429ق) بهره بسیار برده است و در مقاله سوم (هندسه) نیز توجهی خاص به کتاب المنازل السبع بوزجانی داشته است. مقاله چهارم اثری بسیار معمولی در جبر و مقابله است که به رغم پژوهش های انجام گرفته تا آن روزگار، از حل معادلات درجه دوم فراتر نمی رود. و «خاتمه» اثر نیز به برخی «نوادر فراخور هر مقاله» اختصاص دارد. این اثر اگرچه از لحاظ محتوا نکته تازه چندانی ندارد، اما از منظر تاریخ نگارش آثار علمی فارسی و با توجه به مفصل بودن و روزگار تالیف، اثری در خور توجه به شمار می آید.
Manuscript No. 3447 in National Library of Tabriz is a Persian treatise which covers arithmetic، geometry، algebra، hayʾa and the topic of “Masses and Distances. The redaction of the text has been finished in 670AH/1271AD but we don’t know anything about the author of the treatise. In the two first chapters of his treatise (on arithmetic) the unknown author draws upon ʿAbd al-Qahir al-Baghdadi’s al-Takmila fi ʿ Ilm al-Hisab and in the third chapter (on geometry) upon Abu al-Wafa Buzjani’s al-Manazil al-Sabʿ. The 4th chapter، which is on algebra، is an elementary work and despite the advanced works on algebra by the Muslim scholars at that time this work does not go beyond the quadratic equations. In the “Conclusion” of the treatise the author adds some probleems under the title “Rare problems pertaining to each chapter”. Althouth this work doesn’t contain anything knew in mathematics، it is important from a historical point of view، as far as it marks a step in redaction of scientific works in Persian language.
خلاصه ماشینی:
دو: در اصل «دوم » متعادلان اشاره ميکند، در پايان فصل مربوط به توليد اعداد متحاب (که آن نيز برگرفته از التکملة في الحساب است ) دربارٔە اعداد متشابه چنين ميگويد (گ ١٢ ب ): و از اقسام اعداد از روي اضافت قسمي ديگر هست که آن را اعداد متشابه خوانند و آن هر آن دو عدد باشند که مسطح ايشان مربعي باشد و هرکدام يکي که بر ديگري قسمت کنند آنچه از قسمت بيرون آيد هم مربع باشد مانند هشت و هشده که مسطح آن صد و چهل و چهار است که ضلع آن دوازده بود و اگر هشده را بر هشت قسمت و اگر هشت را بر هشده منقسم گردانند در صورت اول دو وربعي از قسمت بيرون آيد و آن مربعي بود که ضلع آن يک و نيمي باشد و در صورة دوم چهار تسع از قسمت بيرون آيد و آن هم مربعي بود که ضلع آن چهار دانگ باشد و امثال آن .
کوشيار گيلاني در فصل هشتم از مقالۀ نخست اصول حساب الهند (ص ٨١) و باب هشتم از عيون الأصول في الحساب (باب ٨، برگ ٣٣پ )، براي جذر تقريبي، همان تقريب دقيق تر را که عبدالقاهر بغدادي به «بيشتر شمارگران » نسبت ميدهد به کار برده است و نسوي (ص ٢٠-٢١) و طبري در مفتاح المعاملات (ص ۶٠) نيز از وي پيروي کرده اند.