چکیده:
گشتاسب در متون دینی زرتشتی شخصیتی موجه و حتی مقدس دارد، اما در شاهنامه فردوسی و بیشتر کتاب های تاریخی بعد از اسلام ، پادشاه منفور و تبه کاری است که پسر دلاور خود اسفندیار را آگاهانه به کام مرگ میفرستد. اغلب منتقدان معاصر نیز در تحلیل شخصیت گشتاسب ، نظر فردوسی را پذیرفته و تکرار کرده اند. در این مقاله ضمن نگاهی گذرا به شخصیت گشتاسب و اسفندیار در متون دینی قبل از اسلام و شاهنامه و دیگر متون تاریخی بعد از اسلام و همچنین تحلیل نظر منتقدان معاصر، سعی شده است از منظر قصه که با اسطوره ارتباطی تنگاتنگ و ناگسستنی دارد، شخصیت دوگانه گشتاسب در ارتباط با اسفندیار تحلیل و توجیه شود. در یکی از مناسک و سنت های قصه که در سراسر جهان نمونه های فراوانی دارد، قربانی شدن پسر ارشد برای حفظ و بقای تخت و تاج پدر است . در این آیین پسر با طیب خاطر خود را قربانی پدر و تخت و تاج او میکند و به افتخاری بس بزرگ نائل میشود و پدر نیز مستوجب هیچ سرزنش و نکوهشی نمیشود.
خلاصه ماشینی:
نکته ای تازه در فرزندکشی گشتاسب دکتر علی حیدری * ـ دکتر قاسم صحرائی دانشیار زبان و ادبیات فارسی دانشگاه لرستان ـ دانشیار زبان و ادبیات فارسی دانشگاه لرستان چکیده گشتاسب در متون دینی زرتشتی شخصیتی موجه و حتی مقدس دارد، اما در شاهنامۀ فردوسی و بیشتر کتاب های تاریخی بعد از اسلام ، پادشاه منفور و تبه کاری است که پسر دلاور خود اسفندیار را آگاهانه به کام مرگ میفرستد.
مطابق باورها و آیین های قصه ، کشتن فرزند (به ویژه نخست زادة مذکر) برای بقا و تداوم پادشاهی پدر، امری ناگزیر و پذیرفته شده و تقریبا مقدس محسوب میشده است ؛ لذا اگر از این زاویه به موضوع نگاه کنیم ، نه گشتاسب پدری بیرحم و فرزندکش محسوب میشود، نه اسفندیار پهلوانی خام و بیتدبیر.
در این مقاله ابتدا به بعضی از جنبه های دینی و محبوبیت گشتاسب در اوستا اشاره میکنیم و به اجمال ، نظر فردوسی و کتب تاریخی و بعضی از آرای محققان معاصر را که با اوستا هم خوانی ندارد، نقل میکنیم ، سپس به پیوند قصه و اسطوره خواهیم پرداخت و در پایان رابطۀ گشتاسب و اسفندیار را از منظر قصه ، به ویژه «قربانی نخست زادگان » برای بقای سلطنت شاهان ، که از مناسک رایج قصه و آیین های تاریخی جهان بوده است ، بررسی خواهیم کرد و بین شخصیت دوگانۀ گشتاسب در اوستا و شاهنامه و دیگر متون تاریخی بعد از اسلام ، صلح گونه ای برقرار خواهیم کرد.