چکیده:
ابنسینا بر متکلمان شیعه و سنی از مهمترین مباحث مطرح در ابنسیناپژوهی و کلامپژوهی است. یکی از پیامدهای گسترش فکر فلسفی ابنسینا در دوران میانی، تکوین مکتب کلام فلسفی در میان اهل سنت بههمت فخر رازی و نزد امامیه به دست نصیر الدین طوسی بود. ورود آموزههای فلسفی ابنسینا به مجادلههای کلامی، سبب تحولاتی شگرف در نحوۀ پرداخت متکلمان امامی به مسائل مختلف کلامی شد. در مقالۀ حاضر با مقایسۀ مباحث معرفتشناختی کلام پیشافلسفی امامیه موسوم به مکتب امامی بغداد با مباحث مطرح در این زمینه در مکتب کلام فلسفی امامیه، تأثیرات گوناگون سنت فلسفی ابنسینا بر این مباحث در کلام دوران میانی امامیه تبیین میشود. پیدایش تحولات معنایی در برخی از اصطلاحهای حوزۀ معرفتشناسی، ارائۀ دستهبندیهای جدید برای علم، طرح برخی قواعد معرفتشناختی، تبیین مسائلی از جمله چگونگی دستیابی انسان به علم و طرح موضوعهای جدید در حوزۀ معرفتشناسی از جمله مهمترین ابعاد تحول اساسی یادشده است.
خلاصه ماشینی:
از اینرو، بررسی این موضوع بهویژه با توجه به تأسیس مکتب کلام فلسفی در امامیه از سوی نصیر الدین طوسی ـ که خود شارح آثار ابنسینا بود و در سنت فلسفۀ سینوی گام بر میداشت ـ از اهمیت والایی برخوردار است.
در حقیقت، گرایش بیشتر متکلمان رسمی امامیه به آرای ابنسینا ـ هرچند در برخی مسائل با نقدهای شدیدی همراه بود ـ موجب پدید آمدن تحولی اساسی در مسائل معرفتشناسی در علم کلام گردید که در ادامه به مهمترین آنها اشاره میشود: الف) دگرگونی معنایی واژگان و اصطلاحات یکی از تأثیرگذاریهای ورود فکر فلسفی سینوی به مباحثات کلامی، پیدایش برخی تحولات معنای در برخی از اصطلاحهای کلامی بود.
فخر رازی و نصیر الدین طوسی این معنا را برای عقل برگزیدهاند (رازی، 1378: 251؛ طوسی،1405: 163) و پس از آنها علامۀ حلی نیز همین تعریف را درست دانسته است: «بدان که رأی درست در این موضوع از نظر من همان رأیی است که دو فاضل یادشده برگزیدهاند، یعنی عقل غریزهای است که بههنگام درستی اعضا، همراه با علوم ضروری است» (حلی، 1419: ج2، 229).
توضیح آنکه از نظر فیلسوف ـ متکلمانی همچون نصیر الدین طوسی و علامۀ حلی علم ضروری بر شش قسم زیر است (حلی، 1422: 334؛ مقداد سیوری، 1380: 134؛ همو، 1405: 99) که تنها برخی از آنها در کلام پیشافلسفی از انواع علم ضروری برشمرده شده است: یکم: بدیهیات اولیه (اولیات): قضایایی که صرف تصور موضوع و محمول آنها برای حکمکردن کفایت میکند.