چکیده:
هدف اصلی این مقاله بررسی و نقد دیدگاه جورج مور در مورد تعریف مفهوم «خوب» است. از نظر وی، وصف خوب به هیچ وصف دیگری قابل تحویل نیست. به زعم مور مفهوم خوب یک مفهوم بسیط و از اینرو تعریفناپذیر است. مور افزون بر اینکه مفهوم خوب را تعریفناپذیر میداند، آن را یک کیفیت غیرطبیعی تلقی میکند. وی هرگونه اندیشهای را که خوب را با کیفیات طبیعی یکسان بداند، مخدوش دانسته و آن را مغالطه طبیعتگرایانه میشمارد. از اینرو، بیان میکند که خوب صفتی است که نه وجود دارد و نه میتواند وجود داشته باشد، اما استدلال سؤال گشودۀ مور در نهایت تباین مفهومی خوب و لذت را میرساند و این غیر از تباین مصداقی آنهاست. بیان مور هرگز این احتمال را نفی نمیکند که محکی خوبی و لذت یک وصف باشد ـ نه دو وصف ـ که به دو اعتبار، این دو مفهوم از آن انتزاع گردد.
خلاصه ماشینی:
از اینرو، بیان میکند که خوب صفتی است که نه وجود دارد و نه میتواند وجود داشته باشد، اما استدلال سؤال گشوده مور در نهایت تباین مفهومی خوب و لذت را میرساند و این غیر از تباین مصداقی آنهاست.
چیزی که مور از تحلیل خوب انتظار دارد این است که بهوضوح بیان کند اجزایی که یک شیء را میسازند و ارتباطی که آن اجزا با یکدیگر دارند چیست، ولی وارنوک فکر میکند این امر نمیتواند تعریف باشد.
حال باید دید نظریه جورج مور درباره تعریف مفهوم «خوب»، با توجه به همان معنایی که خودش در نظر دارد چیست؟ آیا خوب را میتوان تعریف کرد یا اینکه ارائه تعریفی از مفهوم خوب ممکن نیست.
تعریفناپذیری مفهوم خوب به باور مور اگر تعریف به همان معنای تحلیل در نظر گرفته شود، تنها چیزی که درباره تعریف «خوب» میتوان گفت این است که خوب تعریفناپذیر است.
وی اهمیت پاسخهایش به دو پرسش یادشده را اینگونه بیان میکند که این پاسخها به اینجا میانجامند که تمام قضایا درباره مفهوم «خوب»، قضایایی ترکیبیاند، نه تحلیلی و روشن است که این موضوع بیاهمیتی نیست، زیرا در این صورت کسی نمیتواند اصلی مانند «لذت تنها خوب است» یا «خوب امر مطلوب است» را به این بهانه که معنای این کلمه همین است، به ما بقبولاند.
مور نظریه خود را در مبانی اخلاق ترسیم کرده بود و پرسش اساسی در آنجا این بود که خوب چیست؟ برخی آن را بهعنوان لذتبخش تعریف کردهاند؛ یعنی خوب را همان لذت دانسته و پنداشتهاند که خوب به لذت قابل تحویل است و هر چیزی که لذتبخش است، خوب است، ولی مور بیان میکند که خوب نمیتواند بر اساس واژههای طبیعی تعریف شود!