چکیده:
در ابتدای سدة چهاردهم خورشیدی، دگرگونیهای مهمی در عرصههای مختلف ایران رخ داد. این تحوّلات ریشه در دهههای گذشته داشت و جنبشی که به مشروطه و حوادث بعد از آن منجر شد، با فراز و نشیبهایی ادامه یافت و این عصر، با روی کار آمدن حکومت پهلوی آغاز شد. هویت ایرانی، تاریخ و فرهنگ گذشته و حال ایران و جایگاه ایرانی در دنیای معاصر از مهمترین دغدغه های فکری این دوره به شمار میرفت. این جریانی چند سویه بود؛ زیرا هم حکومت و دستگاه سیاسی کشور به این مسائل توجه زیادی نشان میداد و از این راه، برای خود مشروعیت و استحکام ارکان حکومتی طلب میکرد؛ هم اندیشمندانی که به تازگی سر برآورده، تلاش داشتند با نگاهی تازه به سرگذشت این سرزمین بپردازند، و هم فضای فکری عمومی جامعه در این مسیر حرکت میکرد. هم زمان در خارج از ایران، مطالعات ایرانی به عنوان یکی از گروههای شکوفای شرقشناسی مطرح شده و شخصیت مستقلی پیدا کرده بود. نامهای پرآوازهای چون ادوارد براون، مینورسکی، هرتسفلد، هانری ماسه، هنینگ و آربری در این دوره برآمدند. سه دهة اول سدة حاضر، زمان مهم و تعیین کنندهای برای رابطة میان ایرانیان وشرقشناسی محسوب میشود؛ زیرا این سه دهه، زمان شروع و گسترش سریع فعالیتهای متعدد ایرانیان دربارة تاریخ و فرهنگ بود و پایة فعالیتهای بعدی محسوب شد. نوشتة حاضر جایگاه شرقشناسی از نظر ایرانیان را در این سه دهه بررسی میکند.
خلاصه ماشینی:
چه سالهای قبل آن، به خصوص سدة نوزدهم را با پویایی و پرکاری قابل ملاحظهای گذرانده و خود را تثبیت کرده بود (شفا، ١٣٤٨، ١/١٣ مقدمه)در این هنگام در بسیاری دانشگاههای بزرگ و معتبر دنیا شرقشناسی به عنوان زمینۀ پر رونق مطالعه و تحصیل حضور داشت و دانشمندان بزرگی تربیت شده، به کار مشغول بودند.
این اساسنامه در بیست ماده، اهداف علمی خود را بررسی دربارة تاریخ ایران باستان، زبانها و ادبیات ایران باستان، فرهنگ عامة ایران و تأثیرات فرهنگ ایران باستان در تمدن اسلامی تعیین کرده بود؛ به علاوه ترجمة کتب و رسالات دانشمندان و خاورشناسان کشورهای دیگر و شناساندن خاورشناسان را نیز مدنظر قرار داده بود و کسانی مانند هانری کربن که در سال ١٩٤٥ م.
مجلة ارمغان در آن سال گزارش مفصلی در این باره به دست داده است: «خدمات پرفسور برآون انگلیسی مستشرق شهیر نسبت به زبان و ادبیات فارسی و ایران در عالم معروف و مشهود و ایرانیان را همیشه نقشبند خاطر است.
بارتولد مستشرق بزرگ روسی درگذشت، در گزارش این اتفاق وحید دستگردی وی را به بزرگی و به عنوان کسی که «تحقیقات و تحریرات او در تاریخ مشرق زمین و تاریخ شرق اسلامی ذیقیمت است» و «در شمار ستارگان درخشان که معرف تمدن و تاریخ ایران و اسلام بدنیا هستند» یاد کرد (اصغرزاده، ١٣٠٩، ص٥٣٩) همچنین در مقالهای که در ارمغان منتشر شد، دربارة بارتولد چنین آمده: «یکی از مستشرقین معروف جماهیر شوروی آکادمیک و.