چکیده:
پژوهش حاضر به منظور شناسایی و اولویتبندی عوامل موثر بر انگیزش شغلی مدیران مدارس ابتدایی با استفاده از تکنیک تحلیل عاملی صورت گرفته است. این مطالعه با استفاده از روش تحقیق توصیفی- پیمایشی در جامعه آماری 1250 نفری کارشناسان اداری سازمان آموزش و پرورش استان همدان انجام شد، که از میان آنها 297 نفر با روش نمونهگیری تصادفی طبقهای نسبی به عنوان حجم نمونه انتخاب شدند. ابزار پژوهش، پرسشنامه 34 سوالی بود که به مدد نظریههای انگیزشی و بررسی یافتههای پژوهشی پیشین بر اساس روش دلفی توسط پژوهشگران ساخته شد و پایایی آن از طریق آلفای کرانباخ 92/0 به دست آمد. نتایج حاصله از تکنیک تحلیل عاملی نشان داد که عوامل مدیریتی- ساختاری، امکاناتی- رفاهی، فردی- انگیزشی و روانی- نگرشی به ترتیب بیشترین اهمیت را در ایجاد انگیزش شغلی مدیران مدارس ابتدایی به خود اختصاص دادند که از میان عوامل مذکور، عوامل مدیریتی- ساختاری بیشترین تاثیر را بر انگیزش مدیران داشته است. لذا پیشنهاد میشود که مسوولان و برنامهریزان، بر اساس عوامل مذکور و با لحاظ کردن اولویتبندی آنها، در راستای افزایش انگیزش شغلی مدیران، ساز و کارهای اساسی را اتخاذ نمایند.
خلاصه ماشینی:
در شماری از این پژوهشها، فرهنگ و جو سازمانی، ویژگیهای شخصی، دستمزد کافی، سپاسگزاری یا قدردانی، وجود انعطاف در ساختار و قوانین، ساختار سازمانی (اریک ، 2012)؛ عوامل نظم و ترتیب، رفتار عادلانه بین همکاران، رهبری موفق و مناسب، حمایت حرفهای و فرا ساختاری از طریق کنترل، رهبری و نظارت (دافرتی ، 2010)؛ وجود مشاورانی خبره جهت مشورت و برنامهریزی، شأن و منزلت و حرمت اجتماعی بالای شغل، مالکیت روانی (نودا ، 2010)؛ تشخیص نیازها، درخواستها و تبیین آنها، توسعه آموزشها از طریق شغل، وجود فرصت توسعه و معلومات و مهارتهای شغلی، چالشی بودن شغل (هاردر ، 2009)؛ پاداشهای مالی، پاداشهای اخلاقی، غنی سازی شغل، پیشرفت و توسعه در کار، رفتار مناسب مدیران فرا دست در زمینهی قدردانی از کارکنان (دنیس ، 2009)؛ روابط صمیمانه با همکاران، سیستم ارزیابی عملکرد منسجم و عادلانه، سیستم پاداش منسجم و عادلانه (اوریچاک ، 2009)؛ عدالت در تصمیمات و توزیع امکانات سازمانی، هماهنگی بین اهداف سازمان و اهداف کارکنان، شناخت شخصیت افراد (جرت ، 2009)؛ تقویت بعد فرهنگی فرد، افزایش تعهد، بهداشت روانی در محیط کار (یانگ ، 2009)؛ صلاحیت علمی و اخلاقی و مهارت مافوق، گوش دادن به نظرات مدیران (پترسون ، 2009)؛ عوامل درونی، توجه به تفاوتهای فردی و ویژگیهای درونی کارکنان (کونتودایموپلوس، پالئولوگو و نیاکاس ، 2009)؛ نگرش فرد نسبت به شغل، کارایی تجهیزات آموزشی (سیلیکوز ، 2009)؛ زمینهی بروز قابلیتها و تواناییها و تغییر در زمینهی وظایف شغلی (شوانینگر ، 2009)؛ پاداش مالی، پیشرفت کاری و حرفهای، آموزش مداوم، زیر ساختهای محل کار، در دسترس بودن منابع، مدیریت، قدردانی و قدرشناسی (شاتوک و دیگران ، 2008)؛ برخورد منصفانه با کارکنان و رعایت عدالت در سازمان (کونووسکی ، 2000، گرین برگ ، 1990 و مورمن ، 1991)؛ امنیت شغلی، حقوق و دستمزد مناسب (بهادری، بابایی و مهرابیان، 1391)؛ ماهیت شغل، ویژگیهای فردی و جو سازمانی (معماریانی، 1389)؛ عوامل اجتماعی، خود شکوفایی، عزت نفس، خصوصیات مطلوب شغلی، فیزیولوژیکی، اغتنای شغل و انگیزش (خورشیدی، مولانا و درب اصفهانی، 1389)؛ عوامل روانی، رفاهی و فیزیکی (حموزاده، صادقیفر و مرادخانی، 1390)؛ توجه به تفاوتهای فردی و عوامل انگیزشی کارکنان و نیازهای آنان (مازلو ، 1987 و صادقی بروجردی، 1382)؛ عوامل درون سازمانی و برون سازمانی (طاهرپور، سفیدی و جوادی، 1388)؛ عوامل رفاهی و روانی (والی و روانگرد، 1386)؛ عوامل فیزیولوژیک، امنیتی، اجتماعی، حرمتیابی و خودشکوفایی (امیرکاوه، 1381)؛ ویژگیهای فردی، شغلی، محیط کار و شرایط محیط بیرونی (شفیعزاده، 1390) به عنوان متغیرهای تأثیرگذار بر انگیزهی کاری کارکنان سازمانهای آموزشی معرفی شدهاند و همگی بر این نکته تأکید دارند که، اگر این متغیرها در نظامهای آموزشی از طرف سیاستگذاران و برنامهریزان به طور صحیح مورد توجه قرار گیرند، انگیزش شغلی کارکنان به طور قابل ملاحظهای افزایش یافته و موجب افزایش بهرهوری خواهد شد.